على عليه السلام در صحنه ها و مواقع گوناگون است.
كراجكى دلايل نقلى را با قرآن شروع كرده و در اين زمينه، آيه مباهله را مطرح نموده است. وى در تبيين مفاد آيه مباهله، از سياق آيه و روايت ابن مسعود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كمك گرفته است. استدلال به روايات نيز، در سيزده فصل مرتّب شده است. وى اخبار فضائل و گاه احاديث مخالف را ذكر مى كند. روش كار وى چنين است كه ابتدا وضعيت خبر را از نظر ميزان اعتبار و مقبوليت، اشاره مى كند و گاه، پيش از ذكر اصل روايت يا روايات و گاه، پس از آن و در مواردى در هر دو جا، به بيان وجه دلالت آن اخبار بر موضوع مى پردازد. از آن جا كه روى سخن كراجكى در مرتبه نخست، با اهل سنّت و منكران برترىِ امام على عليه السلام بر ديگر انسان هاست، يا به رواياتى استشهاد كرده است كه از هر دو طريق، نقل شده اند و يا به احاديثى كه تنها اهل سنّت نقل كرده اند. وى معمولاً در ابتدا يا پايان حديث، به اين نكته اشاره مى كند. ۱ كراجكى در اين كتاب، به سان ديگر كتاب هايش، به هنگام نقل حديث، گاه به زمان و مكان اخذ حديث نيز اشاره كرده است. ۲ وى احاديث اهل سنّت را از ابن شاذان و گاه ابو الحسن سلمى ـ كه از هر دو به استاد و شيخ ياد مى كند ـ ، نقل كرده است. ۳ اسناد احاديث كتاب، جز در مواردى اندك، كامل است.
كراجكى گاه چند روايت را در يك موضوع نقل مى كند و پس از نقل آنها يادآور مى شود كه امثال اين خبر، در كتب عامّه و خاصّه يا كتب اهل سنّت، وجود دارد يا فراوان است. ۴ برخى از روايات كتاب، عنوان خاص و معروف دارند؛ مانند: حديث «مؤاخاة»، حديث طائر، و حديث «على عليه السلام خير البشر». ۵ وى اين گونه اخبار را بدون ذكر مقدّمه نقل مى كند. در باب دوم كه با عنوان «الاستدلال بالاعتبار» ياد شده، به