317
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

ـ كه چهار بار تصريح شده ـ ، على بن ابراهيم دانست؛ چراكه على بن ابراهيم، شيخ كلينى است و ابن عقده، الكافى را از كلينى روايت مى كند. اين كه گوينده «حدّثنا» على بن ابراهيم باشد، به اين معناست كه: على بن ابراهيم، از كسى روايت مى كند كه او بزرگ ترين شيخ استادش كلينى است. پذيرش چنين چيزى، قبول اين قول دشوار مى نمايد. ۱ راوى تفسير در ديگر موارد تا پايان تفسير، تمام سند را ذكر نمى كند و به عبارت: «وفى رواية أبى الجارود» بسنده مى كند.
از ديگر سو، مى توان اين احتمال را پيش كشيد كه اصل اين تفسير، از على بن ابراهيم است؛ ولى راوى آن ابوالفضل العبّاس، به هدف ايجاد رغبت بيشتر به اين تفسير يا به هر جهت ديگرى، برخى از روايات تفسيرىِ ابوالجارود از امام باقر عليه السلام را به آن افزوده است. قرينه بر اين احتمال ـ كه قوى نيز مى نمايد ـ ، اين است كه به گزارش كتاب النسب المسطّر، عبّاس در طبرستان بود و طبرستان در آن زمان، مركز زيديه جاروديه شناخته مى شد. ۲
به هر روى، اين تفسير از مصادر تفاسير روايى و برخى از جوامع حديثى است؛ مانند: مجمع البيان، الصافى، البرهان، نور الثّقلين، بحار الأنوار و وسائل الشيعة.
نسخه چاپى اين كتاب، شامل مقدّمه مصحّح كتاب، مقدّمه مؤلّف، و اصل تفسير است. در مقدّمه مصحّح، افزون بر معرّفى مؤلّف و جايگاه او، به نسخه هاى مورد اعتماد و نقد برخى از شبهات درباره اعتبار اين تفسير، پرداخته شده است. مقدّمه تفسير، با ستايش خدا و درود بر پيامبر و اهل بيت عليهم السلام آغاز مى شود و سپس سخنى دراز دامن، در باره انواع علوم قرآن دارد. قمى در اين مقدّمه كه مدخل تفسير است، فشرده و كوتاه، به ذكر روايات مسندى در بيان انواع علوم پرداخته، كه امام صادق عليه السلام از امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده است. گويا اين روايات را ـ كه مفصّل هم هستند ـ ابن

1.الذريعة، ج ۴، ص ۳۰۴.

2.الذريعة، ج ۴، ص ۳۰۸.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
316

كتاب، در مصادر رجالى اماميه ذكر نشده ۱ و در اصطلاح، مجهول است. با اين حال، از وى در كتاب هاى انساب، ياد شده است؛ مانند المجدى فى أنساب الطالبيّين، عمدة الطالب، بحر الأنساب، العمدة، المشجّر، كشاف و النسب المسطّر كه در آغاز سده هفتم تأليف شده است. ۲ نيز نام پدر او، معروف به محمّد اعرابى، و جدّ وى با عنوان محمّد بن قاسم بن حمزه، در مصادر رجالى آمده است. شيخ طوسى پدر او را در شمار اصحاب امام هادى عليه السلام ۳ و كشّى جد او را با عنوان قاسم بن حمزه علوى، ۴ ياد كرده اند و به نقل از آقا بزرگ تهرانى از كشّى، وى از ابو بصير روايت مى كند و ابو عبد اللّه محمّد بن خالد برقى نيز از وى روايت مى كند.
برخى از معاصران، با استناد به جهالت راوى اصلى اين تفسير، ابو الفضل العبّاس، و نيز جهالت كسى كه آن را از ابو الفضل روايت كرده، در انتساب آن به على بن ابراهيم، ترديد كرده اند ۵ و آن را ساخته و پرداخته همان ابوالفضل راوى كتاب، دانسته اند. شايد قرينه محكم بر اين انتساب، اين باشد كه روايات اين تفسير، همگى از على بن ابراهيم نيست. به گفته آقا بزرگ تهرانى، روايات كتاب تا اوايل سوره آل عمران ـ كه به آيه «وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِى بُيُوتِكُمْ» مى رسد، از على بن ابراهيم است؛ ولى از اين آيه به بعد، اسلوب روايت تغيير مى كند و روايت از ابن عقده (م 333 ق) با اين عنوان، افزوده مى شود: «حدّثنا احمد بن محمّد الهمدانى، قال حدّثنى جعفر بن عبد اللّه ، قال حدّثنا كثير بن عيّاش عن زياد بن منذر أبى الجارود، عن أبى جعفر محمّد بن على (امام باقر) عليه السلام ». اين طريق در مصادر كتاب شناسى، براى تفسير ابو الجارود ذكر شده است. ۶ گويا نمى توان گوينده «حدّثنا» را در طريق ياد شده

1.الذريعة، ج ۴، ص ۳۰۳.

2.همان، ج ۴، ص ۳۰۷ ـ ۳۰۸.

3.رجال الطوسى، ص ۳۹۲.

4.اختيار الرجال، ج ۲، ص ۷۳۶.

5.التفسير و المفسرون، ج ۲، ص ۳۲۶.

6.فهرست ، طوسى، ص ۱۳۱؛ رجال النجاشى، ص ۱۷۰.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 115885
صفحه از 554
پرینت  ارسال به