343
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

سوم: شهادت مؤلّف هر كتاب، به صحّت روايات آن كتاب. ۱
چهارم: جامعيت فقهى آنها. ۲
با نظر به وجوه چهارگانه ياد شده، سيّد بحر العلوم به صحّت روايات كتاب من لا يحضره الفقيه، تصريح مى كند و با انتساب همين عقيده به صاحب معالم، متذكّر مى شود كه اصحاب ما، بر نقل اقوال شيخ صدوق، اجماع دارند و ديدگاه او را در مسائل اجماعى و اختلافى، به ديده اعتبار مى نگرند و قول وى را در توثيق و تعديل راويان، مى پذيرند و به طور خاص، بر كتاب من لا يحضره الفقيه او اعتماد مى كنند. سيّد بحر العلوم با استناد به قوّت حفظ و حسن ضبط شيخ صدوق، تثبّت او در روايت و ضمانت، وى به صحّت روايات كتاب من لا يحضره الفقيه، اين كتاب را بر سه كتاب ديگر از كتب اربعه، مقدّم دانسته است. ۳
قسمت مشيخه كتاب من لا يحضره الفقيه ـ كه در صفحات پيش، درباره اش سخن رفت ـ ، يك منبع مهم و ارزشمند رجالى است. از سده هشتم، علّامه حلّى و به تبع او ابن داوود، در كتب رجالى خود، به بحث درباره رجال مشيخه صدوق پرداختند. در سده يازدهم، اين بحث تحت عنوان عنوان هاى گوناگونى چون شرح يا تعليقه و حاشيه بر كتاب من لا يحضره الفقيه و يا بر مشيخه و يا رجال كتب اربعه، دنبال شد. يكى از مباحث مهم كه در برخى از اين كتاب ها به خوبى به آن پرداخته شده، مراسيل كتاب من لا يحضر و اعتبار آنهاست. مراد تفرشى، شاگرد علّامه مجلسى و سيّد حسين خوانسارى، افزون بر تأليف كتاب نقد الرجال ـ كه درباره رجال كتب اربعه است ـ ، شرحى نيز بر كتاب من لايحضره الفقيه نگاشت كه به التعليقة السجّادية معروف است. ۴ وى از 5963 حديث كتاب من لايحضره الفقيه، 2050 حديث را مرسل ذكر كرده و همين

1.منتقى الجمان، ج ۱، ص ۲.

2.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۶۶؛ نقد الرجال، ج ۵، ص ۴۱۵.

3.الذريعة، ج ۱۴، ص ۹۴.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
342

مُرجى، مُفوِّضه، و معناى «مولى» و «مرتفع». ۱
اين كتاب ، بويژه قسمت هاى فقهى آن، از سده پنجم، با اعتنا و اعتماد فقها و علماى رجال مواجه گرديد. ۲ كتاب من لا يحضره الفقيه پس از الكافى كلينى، دومين كتاب حديثىِ معتبر و مرجع در ميان اماميه شناخته مى شود. با اين حال، جاى اين پرسش هست كه اين كتاب، از كى به عنوان يكى از «كتب اربعه» مطرح شد؟ گويا اصطلاح «كتب اربعه»، از سده دهم پديد آمد؛ ۳ پس از آن كه محقّق كركى (م 940 ق)، اين كتاب و سه كتاب الكافى، التهذيب و الاستبصار را اصول مورد قبول در ميان فقهاى اماميه خواند. ۴ پس از او، شيخ حسين عبد الصمد پدر شيخ بهايى (م 954 ق)، چهار كتاب ياد شده را افزون بر كتاب مدينة العلم شيخ صدوق، پنج اصل و كتاب معتبر شيعه توصيف كرده است. ۵ در سده يازدهم و دوازدهم، با شكل گيرى كتاب هايى چون الوافى فيض كاشانى (م 1093 ق)، وسائل الشيعة ى شيخ حرّ عاملى (م 1106 ق) و بحار الأنوار علّامه مجلسى (م 1111 ق)، عنوان «كتب اربعه» شايع و رايج شد.
درباره علّت گزينش اين چهار كتاب به عنوان كتب معتبر و مرجع شيعه، در لابه لا و ظاهر و نصّ عبارات محدّثان و فقهاى سده هاى ياد شده، چهار وجه امتياز مشترك ديده مى شود:
يكم: ويژگى هاى فردى و شخصيتى مؤلّف هر يك از اين چهار كتاب. ۶
دوم: معروف و متواتر بودن انتساب اين كتاب ها به مؤلّفان آنها. ۷

1.الفوائد الرجالية، ج ۳، ص ۲۹۹.

2.همان، ج ۴، ص ۵۴۱ ـ ۵۵۲.

3.رسائل السيّد المرتضى، ج ۱، ص ۱۷۶؛ السرائر، ج ۲، ص ۳۷۳، ۵۲۹، ۵۳۲؛ ج ۳، ص ۶۱۵ ـ ۶۲۴؛ كشف المحجة ابن طاووس، ص ۱۲۲ ـ ۱۲؛ المعتبر ، محقق حلى، ج ۱، ص ۴۲، ۴۵، ۱۹۱؛ الفوائد الرجالية، ج ۳، ص ۲۹۹ و... .

4.منتقى الجمان، ج ۱، ص ۲.

5.رسائل الكركى ، ج ۳، ص ۴۶.

6.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۳۶؛ بحار الأنوار، ج ۱، ص ۲۶.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101269
صفحه از 554
پرینت  ارسال به