نيست و هماهنگ با قول به عدل و مخالف با قول به جبر است»؛ ۱ يا «وى در اين راستا، طريقه مُثلى را پيش گرفته و مطابق با عقل، عمل كرده است». ۲
براى نشان دادن شيوه اى كه براى شرح و نقد، در تصحيح الاعتقاد به كار رفته، دو مسئله «بدا» و «جدل» را براى نمونه، نقل مى كنيم:
مسئله بَدا
شيخ مفيد روايات بدا را در اسناد، صحيح دانسته و به شرح و تأويل آنها پرداخته است. او متذكّر شده كه بدا در اصل، به معناى ظهور است. اين معنا، در قرآن آمده ـ مانند: آيه «وَ بَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُواْ يَحْتَسِبُونَ» و آيه «وَ بَدَا لَهُمْ سَيِّـ?اتُ مَا كَسَبُواْ وَحَاقَ بِهِم» ـ و مطابق عرف و استعمال اهل زبان نيز است. از اين رو، مراد از بدا در باره خدا، تعقّب رأى و نظر و آشكار شدن امرى بر او پس از آن كه بر وى پوشيده بود، نيست. به عقيده شيخ مفيد، بدا درباره خدا، در دو جا مى تواند به كار رود: يكى درباره فعلى كه به گونه معمول و متعارف و مطابق حساب عادى و ظنّ غالب، انجام نمى گيرد. به موجب اين معنا، منظور امام صادق عليه السلام كه فرمود: «ما بدا للّهِ فى شى ء كما بدا له فى إسماعيل»، اهمّيت مورد است. در شرايطى كه ظنّ غالب، بر وقوع قتل توسّط ابراهيم بود و خوف تحقّق آن وجود داشت، خدا بر ابراهيم لطف كرد. مؤيّد اين معنا، سخن ديگر امام صادق عليه السلام است كه فرمود: «كان القتل قد كتب على إسماعيل مرّتين، فسألتُ اللّهَ فى دفعه عنه فدفعه».
مورد دوم كاربرد بدا، در افعال است. به استناد آيات قرآن، اجل دو گونه است: اجل قطعى و اجل قابل افزايش و كاهش: «ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ» ، «وَ مَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِى إِلَا فِى كِتَـبٍ» و «لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَـتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْرْضِ» . اجل غير قطعى، تابع عمل خير و ناشايست است. نوح