381
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

جاحظ نيز معلوم است؛ زيرا معروف است كه جاحظ در كتاب هاى خود، اقوال و آراى متضاد و متنافى و سست و خلاف واقع، فراوان دارد. خوارج نيز بزرگ ترين دشمنان امير المؤمنين بودند و از اين رو، سخن آنها صلاحيت بى اعتبار كردن خبر غدير را ندارد.
كراجكى در پاسخ پرسش دوم، اشاره كرده كه كمترين آشنايى با لغت عرب و اهل آن، معلوم مى دارد كه يكى از معانى مولا، اولويت است. وى به ده معنا كه در لغت براى مولا آمده، اشاره كرده است: 1 . اولى ـ كه معناى اصلى واژه مولا، همين معناست و ساير معانى، به آن بازگشت مى كنند ـ ، 2 . مالك رق، 3 . معتق رق، 4 . معتق، 5 . پسر عمو، 6 . ناصر، 7 . متولّى ضمان جريره، 8 . هم پيمان، 9 . همسايه، 10 . امام و سيّد مطاع.
در جواب كراجكى به پرسش سوم، آمده است كه سياق كلام و به عبارتى صدر كلام، در فهم درست ذيل كلام، نقش دارد. عادت اهل لسان، بر اين است كه معناى محتملِ معطوف به معناى مصرّح را در معناى مصرّح، اراده مى كنند. در صدر حديث غدير، به واژه «اولى» تصريح شده است. سپس در ذيل آن، عبارت «من كنت مولاه فعلىٌّ مولاه» بر آن عطف شده است. پس گرچه واژه «مولى» مى تواند به يكى از معانى دهگانه باشد؛ در اين حديث به قرينه معناى اولويت در صدر آن، بر حسب عرف، خطاب به معناى اولويت است و لا غير. به علاوه، عبارت نبوى «من كنت مولاه فعلىٌّ مولاه» از دو حالت خارج نيست: يا مراد از آن، اولويت است ـ به قرينه عرف اهل كلام ـ ، يا يكى از نه معناى ديگر است. اگر معناى اوّل باشد، مطلوب حاصل است و اگر غير آن باشد، لازم مى آيد كه پيامبر در خطاب به مردم، كلامى گفته باشد كه ممكن است مردم خلاف مراد او را برداشت كنند و راهى هم براى تشخيص مراد پيامبر، وجود نداشته باشد. حالْ آن كه نسبت دادن چيزى به پيامبر، به استناد عقل، درست نيست.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
380

تبادر عرفى، به اين پرسش ها پاسخ داده است. وى پس از بررسى همه تأويلات محتمل در واژه مولا، معناى خلافت و اولويت در تصدّى امامت مسلمانان را با استناد به دلايل، اختيار كرده است. ۱ پرسش هاى چهارگانه اى كه انگيزه اين تأليف را فراهم كرده اند، عبارت اند از:
1 . دليل بر درستى خبر غدير چيست؟ چراكه قول به بطلان آن نيز وجود دارد.
2 . دليل بر دلالت لفظ مولا بر اولويت به عنوان يكى از معانى محتمل آن، چيست؟
3 . در صورتى كه اولويت را يكى از معانى محتمل مولا بدانيم، به كدام دليل مراد از آن در حديث غدير، اولويت است و لاغير؟
4 . به كدام دليل مراد از اولويت، امامت است؟ اين معنا از كجاى كلام استفاده مى شود؟
كراجكى در پاسخ به اين پرسش ها، افزون بر قرآن، روايات، عقل و لغت، از شعر نيز بهره برده است؛ بويژه از كتاب معروف المجاز فى القرآن ابو عبيده معمّر بن مثنّى ـ كه منزلت و جايگاه او در علم عربى معروف است ـ و شعر لبيد و معانى القرآن. ۲ وى در پاسخ پرسش اوّل، به اتفاق فريقين، بر حديث غدير اشاره كرده و متذكّر شده است كه هيچ يك از عالمان؛ بويژه اهل سنّت، در اعتبار اين حديث ترديد نكرده اند. ايرادها يا نقدهايى كه مطرح شده، درباره محتواى آن است. البته كراجكى به انكار ابن ابى داوود سجستانى، جاحظ و خوارج نيز اشاره كرده؛ ولى توضيح داده است كه انكار آنان، اجماع مسلمانان بر اعتبار حديث غدير را از ميان نمى برد؛ زيرا اگر قول شاذّ مخالف يا رأى مستحدث، چنين اعتبارى داشته باشد، هيچ اجماعى تحقّق پيدا نمى كند. از اين گذشته، گويا ابن ابى داوود از اين نسبت، تبرّى جسته است و حال

1.دليل النص، ص ۳۷ ـ ۳۹.

2.همان ، ص ۴۴ ـ ۴۵.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101186
صفحه از 554
پرینت  ارسال به