395
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

يك شخص با يك عنوان يا دو عنوان، دو بار ياد شده است؛ گاه بدون اختلاف در اسم او و گاه با اختلاف در اسم او يا اسم پدرش يا كنيه اش. گويا علّت اين اختلاف و تكثّر، اختلاف اصول اصحاب بوده است. شايان دقّت است كه نام برخى، هم در عنوان اصحاب معصومان عليهم السلام آمده و هم در عنوان كسانى كه از معصومان روايت نكرده اند. در اين باره، چند وجه گفته شده است:
وجه نخست: مراد از ذكر آن راوى در شمار اصحاب معصومان عليهم السلام ، صرف معاصرت است؛ اگرچه معصوم را نديده و يا از او روايت نكرده باشد. گويا اين وجه، در همه موارد صادق نيست.
وجه دوم: اين شخص، هم بى واسطه از معصوم روايت كرده و هم با واسطه، و به هر يك از اين دو اعتبار، در يكى از دو قسمت كتاب جاى گرفته است.
وجه سوم: شيخ طوسى در وابستگى اين افراد به هر يك از دو قسم ياد شده، ترديد داشته است. وى با تكرار نام وى، جانب هر دو طرف احتمال را نگه داشته است.
وجه چهارم: شيخ طوسى در اين موارد، دچار غفلت يا فراموشى شده است.
وجه پنجم: از آن جا كه درباره مصاحبت اين افراد با معصوم، ديدگاه ها متفاوت بوده، شيخ هر دو ديدگاه را مطرح كرده است. ۱
ابن طاووس در سده هفتم، كتاب الرجال طوسى را همراه با چهار كتاب رجالى ديگر، سامانى تازه بخشيد و در مجموعه اى با عنوان حلّ الإشكال فى معرفة الرجال، گرد آورد. ۲ مشابه اين كار، در پايان سده دهم و اوايل سده يازدهم نيز توسّط عنايت اللّه قهپايى، در مجمع الرجال انجام گرفت. ۳

1.ن ك: خاتمة مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۱۷۶ ـ ۱۷۷؛ معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۹۷ ـ ۹۹؛ قواعد الحديث، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۶؛ رجال الطوسى ، ص ۱۲ ، مقدّمه محقّق كتاب .

2.التحرير الطاووسى، ص ۵.

3.مجمع الرجال، ج ۱، ص ۱۰ ـ ۱۱.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
394

كتاب، 6429 نفر است كه نزديك به سى نفرشان زن هستند. در پايان هر باب ـ كه به يكى از معصومان عليهم السلام (بجز حضرت فاطمه عليهاالسلام و امام مهدى عليه السلام ) اختصاص دارد و مجموع آنها دوازده باب مى شود ـ ، بخشى هايى با عنوان «باب الكُنى» و «باب النساء» آمده است. شيخ طوسى در معرّفى اين راويان، افزون بر نام راوى و نام پدر و گاه اجداد وى، كم و بيش به اين مطالب نيز اشاره كرده است: كنيه، لقب، قبيله، گاه نام مادر، زادگاه، محلّ شهادت، تاريخ وفات، مشايخ، امامانى كه وى از آنها روايت كرده، گاه جرح و تعديل، شاگردان راوى، و كسانى كه از وى اجازه روايت گرفته اند كه در موارد بسيارى، با ذكر تاريخ اجازه است.
گويا شيخ طوسى الرجال را پس از الفهرست تأليف كرده است؛ چرا كه او در قسمت سوم كتاب، در معرّفى كسانى كه از معصومان روايت نكرده اند، فراوان به الفهرست ارجاع داده است. بناى شيخ طوسى در كتاب الرجال ـ چنان كه در مقدّمه گفته ـ ، ذكر اصحاب پيامبر و ائمه عليهم السلام و راويان آنهاست؛ خواه مؤمن باشند، خواه منافق، چه امامى و چه غير امامى يا عامّى. بر همين پايه، خلفاى سه گانه و كسانى چون معاويه و عمرو بن عاص نيز در شمار اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمده اند. نيز زياد بن ابيه، عبيد اللّه بن زياد و برخى از خوارج، در شمار اصحاب امام على عليه السلام ، چنان كه منصور دوانيقى از اصحاب امام صادق عليه السلام به شمار آمده؛ ولى درباره آنان چيزى گفته نشده است. از اين رو، ذكر فردى در اين كتاب را نمى توان دليل امامى بودن يا ثقه بودن او شمرد. ۱ در اين كتاب، در موارد فراوانى پس از ذكر فردى از اصحاب امام صادق عليه السلام ، عبارت «أسند عنه» آورده است كه از نظر هيئت و معنا ابهام دارد. به قرينه عرف استعمال، اين عبارت به صيغه معلوم است و به معناى روايتِ با واسطه از امام صادق عليه السلام . ۲ در مواردى، از

1.خاتمة مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۱۷۶ ـ ۱۷۷؛ قاموس الرجال، ج ۱، ص ۱۹؛ قواعد الحديث، ص ۱۶۲ ـ ۱۶۴؛ كليّات فى علم الرجال، ص ۶۹؛ رجال الطوسى، ص ۸ ـ ۹ ، مقدّمه محقّق كتاب .

2.ر . ك : الرواشح السماوية، ص ۶۵؛ الفوائد الرجالية ، وحيد بهبهانى، ص ۳۱؛ طرائف المقال، ج ۲، ص ۳۵۳ ـ ۳۵۵؛ رجال الخاقانى، ص ۱۲۲ ـ ۱۲۷؛ معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۰؛ قواعد الحديث، ص ۱۶۵؛ رجال الطوسى، ص ۱۰ ، مقدّمه محقّق .

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101878
صفحه از 554
پرینت  ارسال به