43
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

اعتبار امالى، در اندازه و رديف اصل است؛ چراكه در امالى نيز مانند اصل، احتمال و ميزان سهو و غلط و نسيان اندك است؛ بويژه هنگامى كه شيخ احاديث را از روى كتابى بخواند كه تصحيح كرده؛ يا اگر از بر مى خواند، به حافظ، ضابط و متقن بودن او اطمينان و وثوق وجود داشته باشد. ۱ نه تنها در سده چهارم و پنجم، كه در سده هاى پيشين نيز شيوه املا، شيوه اى متداول در انتقال حديث بود: به موجب برخى گزارش ها، پيشينه املا به عصر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى رسد. ۲ در اين دو سده، بيش از ده كتاب امالى نگارش يافته است.

2 . اجازه

اجازه، يكى از راه هاى دريافت و نقل حديث است. اين طريق در اصطلاح، عبارت است از اذن كتبى اى كه به موجب آن، شيخ به كسى كه بدو اطمينان دارد، اجازه مى دهد كه آنچه را به او گفته يا بر او قرائت كرده يا در كتب حديث آمده، نقل كند. اجازه، معمولاً كتاب ها و مصنّفات و ذكر مشايخ اجازه دهنده و مشايخ هر يك از آن مشايخ را در هر طبقه تا معصوم عليه السلام در برمى گيرد. اجازه مى تواند مختصر، مفصّل و يا در اندازه اى ميان اين دو باشد. اجازه مفصّل، كتابى مستقل شناخته مى شود و اسم و عنوان خاصّى نيز دارد. بر اجازه متوسّط ـ كه مشتمل بر ذكر پاره اى از طرق و مشايخ مجيز است ـ ، «رسالة الإجازة» و بر اجازه مختصر، «اجازه» اطلاق مى شود.
شيوه اجازه، شيوه اى متعارف در ميان اهل علم بود و پيشينه آن به عصر معصومان عليهم السلام مى رسد. پيشينيان، اجازه را «مشيخه» مى ناميدند؛ چرا كه در آن، به ذكر مشايخ حديث مى پرداختند و از ميان احاديثى كه از آن مشايخ روايت كرده اند نيز يك حديث مى آوردند. ۳

1.الذريعة، ج ۲، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۶.

2.همان جا.

3.همان، ج ۱، ص ۱۳۱؛ مقدّمة ابن صلاح، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۶؛ الباعث الحثيث، ج ۱، ص ۳۴۷؛ التقييد و الإيضاح، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۹؛ تدريب الراوى، ج ۲۸، ۲؛ علم الحديث، ص ۱۷۴.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
42

و شيخ صدوق، سخت گيرى در اسناد بود.
به قرينه گونه نقد حديث توسط شيخ مفيد و سيّد مرتضى، دانسته مى شود كه آنها بر نقد محتوايى تكيه داشتند. يكى از موارد اختلاف قمى ها با بغدادى ها، مسئله سهو و نسيان پيامبر صلى الله عليه و آله بود. قمى ها به موجب ظاهر رواياتى چند، از پذيرش «سهو النبى» سخن مى گفتند. ۱ در برابر، بغدادى ها، با رويكرد عقل گرايانه و نقد محتوايى حديث، از عصمت پيامبر صلى الله عليه و آله و علم كامل ائمه عليهم السلام سخن مى گفتند. قمى ها بغدادى ها را به «غلو»، و بغدادى ها قمى ها را به «تقصير» متهم مى كردند. ۲
مبناى بغدادى ها در نقد اخبار، اين بود كه بايد آن را با سنجه قرآن، سنّت قطعى، اجماع و دلايل عقلى ارزيابى كرد. آنان معتقد بودند كه حديث، نبايد مخالف معيارهاى ياد شده باشد. ۳

شيوه هاى انتقال و آموزش حديث

شيوه انتقال و آموزش حديث در اين دو سده، متنوّع ديده مى شود. گويا سه شيوه، بيشتر رايج و معمول بود: املا، اجازه و تأليف.

1 . املاء

املاء، بر اين شيوه انتقال و آموزش حديث اطلاق مى شود كه شيخ، احاديث را از بر يا از روى كتاب بخواند و شاگردان آن را بنگارند. صورت مكتوب اين احاديث به گونه سامان يافته، «امالى» ناميده مى شود. كتاب امالى، بر پايه مجالس سامان مى يابد و بر همين اساس، «مجالس» يا «عرض المجالس» نيز خوانده مى شود.

1.تصحيح الاعتقاد، ص ۱۳۵ ـ ۱۳۶.

2.همان جا؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۳۵۹؛ أوائل المقالات، ص ۶۵ و ۱۷۱ ـ ۱۷۲.

3.أوائل المقالات، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ المقنعة، ص ۶۶۰؛ تصحيح الاعتقاد، ص ۱۴۹؛ عدّة الاُصول، ج ۱، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۳ ـ ۴.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101689
صفحه از 554
پرینت  ارسال به