و شيخ صدوق، سخت گيرى در اسناد بود.
به قرينه گونه نقد حديث توسط شيخ مفيد و سيّد مرتضى، دانسته مى شود كه آنها بر نقد محتوايى تكيه داشتند. يكى از موارد اختلاف قمى ها با بغدادى ها، مسئله سهو و نسيان پيامبر صلى الله عليه و آله بود. قمى ها به موجب ظاهر رواياتى چند، از پذيرش «سهو النبى» سخن مى گفتند. ۱ در برابر، بغدادى ها، با رويكرد عقل گرايانه و نقد محتوايى حديث، از عصمت پيامبر صلى الله عليه و آله و علم كامل ائمه عليهم السلام سخن مى گفتند. قمى ها بغدادى ها را به «غلو»، و بغدادى ها قمى ها را به «تقصير» متهم مى كردند. ۲
مبناى بغدادى ها در نقد اخبار، اين بود كه بايد آن را با سنجه قرآن، سنّت قطعى، اجماع و دلايل عقلى ارزيابى كرد. آنان معتقد بودند كه حديث، نبايد مخالف معيارهاى ياد شده باشد. ۳
شيوه هاى انتقال و آموزش حديث
شيوه انتقال و آموزش حديث در اين دو سده، متنوّع ديده مى شود. گويا سه شيوه، بيشتر رايج و معمول بود: املا، اجازه و تأليف.
1 . املاء
املاء، بر اين شيوه انتقال و آموزش حديث اطلاق مى شود كه شيخ، احاديث را از بر يا از روى كتاب بخواند و شاگردان آن را بنگارند. صورت مكتوب اين احاديث به گونه سامان يافته، «امالى» ناميده مى شود. كتاب امالى، بر پايه مجالس سامان مى يابد و بر همين اساس، «مجالس» يا «عرض المجالس» نيز خوانده مى شود.