479
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

به طور قطع نمى توان گفت كه طبرسى با دغدغه اهل كلام ، به نگارش كتاب خود پرداخته يا تنها محدّثى بوده كه روايات دال بر ذمّ «كلام» را به نحو ديگرى درك مى كرده است. با اين حال، وجود چنين احاديثى به همراه حاكميت نقل حديث و عدم نقل قول هاى خاص از وى ، تا حدّى نشانگر وجود ذهنيت فردى محدّثى در وى است .
از سوى ديگر ، احاديث انتخاب شده در بحث امامت حضرت على عليه السلام ، با بيان افضليت آن حضرت ، واقعه عقبه ، توطئه گروهى از منافقان براى قتل پيامبر ، و حديث منزلت آغاز شده است . نيز هدف ديگر طبرسى در كتاب خود ، اثبات امامت حضرت امير با تكيه بر روايات شيعى است ، كه در اين مسئله وى بر خلاف ديگر عالمان امامى چون ابن شهرآشوب و ابن بطريق ـ كه به نقل روايات اهل سنّت توجّه تمام داشته اند ـ عمل نموده است.
كتاب سليم بن قيس و تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام ، دو متن مهمى هستند كه طبرسى به تكرار ، از آنها نقل قول كرده است ؛ چرا كه اساس بحث كتاب وى بر اين دو كتاب بنا شده است. ۱ اين ، در حالى است كه در آغاز ، وى به شهرت اندك تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام اشاره كرده است . نيز با وجود اين كه احاديث ، بدون هيچ اظهار نظرى نقل شده اند، ولى نزديكى ذهنيت مؤلّف را به تفكّر متكلّمان امامى نشان مى دهد . اين را مى توان با مقايسه كلّيت بحث مؤلّف با آثار كلامى شيعه دريافت . نكته اى كه از اين همانندى مى توان استنباط نمود ، تمييز نهادن ميان تفكّر اصولى و اخبارى است.
دو مفهوم اصولى و اخبارى ، غالبا با توجّه به مقوله فقه و حجّيت يا عدم حجّيت عقل ، مورد اشاره قرار مى گيرند ؛ امّا بحث اصولى و اخبارى ، در «عقايد» نيز مطرح

1.متن اين تفسير ، جزو آثار متداول در قرن پنجم و ششم است ، گرچه اين روايت ها دال بر اعتبار كتاب نيستند (ر . ك : التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام ، مقدّمه) .


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
478

از ديگر مآخذ طبرسى ، بايد به آثار شيخ صدوق چون الأمالى و كمال الدين (كه در بخش امام دوازدهم و نقل متن توقيعات ، روايات از اين كتابْ اخذ شده اند ) ، الأمالى شيخ طوسى و كتاب سليم بن قيس اشاره كرد . همچنين بخشى از رساله سيّدمرتضى به نام الرسالة الباهرة فى فضل العترة الطاهرة نيز در اين كتاب نقل شده است. ۱

رهيافت طَبَرسى در «الاحتجاج»

طبرسى در آغاز كتابش علّت تأليف كتاب را چنين بيان داشته است:
سپس آنچه مرا به تأليف اين كتاب وا داشت ، نپرداختن گروهى از اصحاب و ياران ما به علم جدل و بحث بوده است ، گرچه اين عملْ صحيح است . آنها اين گونه استدلال مى نمودند كه پيامبر و ائمّه هرگز مجادله و جدل نكرده اند و چنين عملى را به كار نگرفته اند و از بهر شيعه نيز در اين كار رخصتى نيست ؛ بلكه از آن نهى شده اند. به اين دليل ، لازم ديدم كه نوشته اى را از گفتگوهاى آنها در فروع و اصول با اهل سنّت و خردمندان كه در آنها به جدل با آنان پرداخته اند، گرد آورم . ائمّه از پرداختن به جدل ، تنها افراد ناتوان را نهى كرده اند و منع آنها شامل حال افراد توانا به اين فن نمى گردد. ۲
در ادامه ، طبرسى آيات دال بر گفتگو و جدل را آورده و بعد به نقل روايات پيامبر و ائمّه در باب مجادله با مخالفان پرداخته است . نكته اى كه از اين مقدّمه كوتاه برمى آيد ، نشان از آغاز حركت حديث گرايى در حوزه فكرى شيعه است ؛ حركتى كه آرام آرام در ميانه قرن هفتم ، تبلورش در ابن طاووس تجلّى يافت كه مدّعى نهى پيامبر و ائمّه از بحث هاى كلامى بود. ۳

1.فهرست نسخ خطّى اهدايى آقاى سيّد محمّد مشكات ، ج ۳ ، بخش ۳ ، ص ۱۰۵۹ . مترجم مشهور عصر صفوى ، على بن حسن زواره اى ، كتاب الاحتجاج را با عنوان كشف الاحتياج به فارسى ترجمه كرده است . براى آگاهى از نسخه اى از اين ترجمه ، ر . ك : همان ، ص ۱۴۸۷ ـ ۱۴۸۸ .

2.الاحتجاج ، ج ۱ ، ص ۳ .

3.بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۴۳ ، ۴۶ و ۴۷ .

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101311
صفحه از 554
پرینت  ارسال به