ماجرا از اين قرار بوده كه داوود فرزند آلب ارسلان (دوره حكومت 455 ـ 465) ، شريفى به نام ابو على بن عبيد اللّه علوى معروف به نودولت ۱ را به گرايش به آل محمّد ، متّهم نمود و او را دستگير و بخشى از اموال او را مصادره نمود . در آن شب ، داوود ، حضرت امير را در خواب ديد كه ضمن دادن شيشه كافورى ، از او خواست تا شريف را آزاد و اموال او را پس دهد . داوود به اين خواب اهمّيت نداد ؛ ولى بار ديگر همان خواب را ديد و در پى ديدن اين خواب ، علوى را آزاد و اموالش را باز گرداند. ۲
اين را مى دانيم كه سادات در خراسان از اهمّيت فراوانى برخوردار بوده اند و از نظر مالى نيز تمكّن خوبى داشته اند. يكى از همين سادات ، مرقد امام همام على بن موسى الرضا عليه السلام را بازسازى و تعمير كرده است . اين نقل ، نشانگر زمان تأليف كتاب الثاقب نيز هست .
ابن بِطْريق و كتاب «عيون صحاح الأخبار»
ديگر عالم مشهور حلّه در اين دوره ، ابو الحسين يحيى بن سعيد حلّى مشهور به ابن بطريق (523 ـ 600 ق) است. ۳ از معروف ترين مشايخ وى مى توان به عماد الدين طبرى (مؤلّف كتاب بشارة المصطفى) و ابن شهرآشوب، اشاره كرد. وى در سال 567 ق ، از ابن شهرآشوب ـ كه در حلّه سكونت گزيده بود ـ سماع حديث نموده است.
ابن بطريق نزد متكلّم مشهور امامى اين دوره ، سديد الدين محمود حمصى ، كلام آموخته است . وى به بغداد سفر نمود و سرانجام در واسط اقامت گزيد و در همان جا درگذشت . عمده شهرت وى به واسطه نگارش دو اثر : عمدة عيون صحاح الأخبار فى مناقب إمام الأبرار و خصائص الوحى المبين است. ۴
1.از ديگر سادات ، نودولت ابو الحسن محمّد بن عبيد اللّه علوى (م ۴۶۵ ق) را مى شناسيم . فرد ذكرشده در حكايت ، اگر اين فرد نباشد ، برادر يا فرزند وى است (ر . ك : المنتخب من السياق ، ص ۱۱۹) .
2.ر . ك : الثاقب فى المناقب ، ص ۲۴۱ .
3.در مورد وى ، ر . ك : طبقات أعلام الشيعة (ثقات العيون) ، ص ۳۳۷ و ۳۳۸ ؛ الأنوار الساطعة فى المئة السابعة ، ص ۳ و ۱۱۸ .
4.براى آگاهى از شرح حال ابن بطريق ، ر . ك : دائرة المعارف بزرگ اسلامى ، مدخل «ابن بطريق» (به قلم حسن انصارى قمى ) .