نتيجه گيرى
قرن ششم و هفتم در تاريخ حديث شيعه ، تنها ، دوره اى براى گذار و انتقال ميراث شيعه به قرون بعدى است . در قرن هفتم ، جمال الدين ابن طاووس ، در نخستين تلاش ها براى ارائه ضوابط نقد حديث ، متفاوت از گذشته عمل نمود . نيز مهم ترين مراكز شيعى قرن ششم و هفتم ، يعنى حلّه ، حلب و رى ، شاهد حضور عالمان شيعى بوده است . از فعاليت قم در اين دوره ، آگاهى بسيار كمى در منابع آمده است .
با اين حال ، همين تلاش عالمان شيعى را در انتقال ميراث گذشته به آينده نبايد اندك دانست . حضور نام ابن شهرآشوب در اسناد اجازه علّامه حلّى به بنو زهره ، نشانگر اهمّيت وى در اين قرن و روايت كتب حديثى است ، هرچند راه درازى در پيش بود تا كتاب هاى علم حديث تدوين گردد . با اين حال ، گردآورى و تدوين كتب حديثى ، از جمله فعاليت هاى عالمان شيعى اين قرن بوده است . شخصيت برجسته نجف در قرن پنجم ، فرزند شيخ طوسى ، ابو على حسن بن محمّد، بوده كه نقش مهمى در انتقال ميراث علمى پدرش داشته است . ابن ابى طى ، تاريخ نگار امامى ، در مورد وى چنين نوشته است :
وُلِدَ بمشهد علىّ عليه السلام و قرأ على أبيه جميع كتبه . حدّثنى عماد الدين أبو جعفر محمّد بن أبى القاسم الطبرى ، قال : كان الشيخ أبو علىّ من أعبد الناس ... و قد زار أبو سعد السمعانى المشهد و سمع عليه و أثنى عليه ، و قال أبو منصور محمّد بن الحسن النقّاش : كنّا نقرأ على الشيخ أبى علىّ ... ، و كان أروى الناس للمثل و الشاهد ، و أحفظ الناس للاُصول ، و أنقلهم للمذهب ، و أرواهم للحديث. ۱