نقد کتاب «تورات، انجیل، قرآن؛ دو شهر یک داستان» ۱۵ مهرماه از سوی انجمن ترجمه حوزه علمیه و با حضور آنتونی وسلز، مؤلف این کتاب، برگزار شد و وی تأکید کرد: بنده باور دارم که میتوانیم به تعبیر قرآن حول کلمه «سواء» با هم گفتوگو کنیم و به یکدیگر نزدیک شویم.
به گزارش ایکنا؛ آنتونی وسلز، مؤلف این اثر، در ابتدای این نشست سخنانش را با شعری از «جبران خلیل جبران» آغاز کرد که «وای بر ملتی که سرشار از باور و خالی از دین است» و گفت: امروز در غرب افرادی هستند که میگویند خوش به حال کسانی که خالی از دین هستند؛ زیرا دین در جهان امروز از سوی یهودیان، مسیحیان و مسلمین مورد سوءاستفاده است.
در محافل غربی عمدتاً توجه به منابع سنی است، در دهههای اخیر این رویکرد تغییر کرده و یکی از دلایل عمده آن حضور استادان شیعه در محافل دانشگاهی غرب است، ولی این عدم توازن را در بهره بردن از آثار سنی تأیید میکنم.وی با بیان اینکه افراد زیادی در غرب تصور میکنند مشکلات ما در کل جهان به خاطر دین است افزود: این افراد باور دارند که کتب مقدس باید مفقود شوند، زیرا عامل مشکلات هستند، ولی بنده معتقدم که این سه کتاب عامل حل مشکلات و نه ایجاد آنها هستند.
نویسنده تورات، انجیل، قرآن با اشاره به حضورش در لبنان در دورهای از زندگیاش تصریح کرد: جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵ شروع شد و در سال ۹۶ یک راکت به آپارتمان من در بیروت اصابت کرد؛ این راکت یهودی بود که توسط مسیحیان مارونی به منطقه مسلماننشینی که بنده در آنجا بودم اصابت کرد، ایدهآلترین شیوه همکاری میان یهودیان و مسیحیان بود، ولی این چیزی نبود که ما از کتب آسمانی آموختهایم.
این محقق و پژوهشگر بینالادیان بیان کرد: دغدغه فعلی من رابطه میان این سه دین است که باید مبنای ما در آن، این سه کتاب باشد و با هم بخوانیم و چیزهایی را یاد بگیریم که از دوره ابراهیم تا زمان محمد (ص) ارائه شده است.
وی افزود: اوباما بعد از حمله تروریستی به پاریس معتقد بود ما در دوره آخرالزمان هستیم؛ سخن اوباما شبیه برخی جریانات مسیحی است که معتقدند ما در آخرالزمان زندگی میکنیم و این ادبیات را نهتنها مسیحیان آمریکا، بلکه دولت اسلامی داعش در عراق و شام هم استفاده میکنند. خلیفه خودخوانده داعش گفته که ما آخرین جنگ در تاریخ جهان را تجربه میکنیم که در شمال سوریه رخ میدهد.
آنتونی وسلز اظهار کرد: رهبر داعش میگوید جنگ ما بر ضد مسیحیان و یهودیان است و تا پایان دنیا و تسلیم این پرچم به عیسی ادامه خواهد یافت، ولی آیا این سخن خلیفه داعش از تورات، انجیل و قرآن برداشت میشود؟ این سه کتاب بینشی به ما میدهد که وضعیت خود را در دنیای امروز بفهمیم.
وی با اشاره به داستانی در مورد دانیال نبی بیان کرد: دانیال یک تبعیدی بود که در زمان بختالنصر به بابل آورده شد. دانیال یک متفکر آپوکالیپتیک یا آخرالزمانی است که برای ما الگوست. هنگامی که عربها ایران را فتح کردند در شوش، تابوت دانیال پیدا شد، به همراه کتاب وی که مربوط به دو قرن قبل از میلاد است؛ در آن دوره اسکندر حکومت میکرد و او خودش را تجلی خدا میدانست و این وضع خطرناک است که حاکمان خود را تجلی خدا بدانند، همان طور که فرعون میگفت که هیچ خدایی به جز من نیست.
وی با اشاره به قصهای از این کتاب گفت: تفسیر دانیال این بود که خدا روزهای حکومت تو را شمرده و قرار است حکومت به دست مادها و پارسها بیفتد. این مطلب نشان میدهد که اراده خدا متعلق به یک دوره نیست و برای همه دورانهاست.
آنتونی وسلز بیان کرد: سؤال این است که آیا رهبران و سیاستمداران و خود ما این مطلبی را که در این قصه وجود دارد میفهمیم یا خیر؟ آیا آموزش یافتهایم که قرآن و تورات و انجیل را بفهمیم یا آموزههای این حاکمان را؟ دانیال دو نوع آموزش داشته است، یکی اینکه اسیر بوده و دیگر اینکه آموخته بود که چگونه مشاور پادشاه شود.
پایان دنیا خاتمه خشونتهاست
وی تأکید کرد: خلاصه کتاب دانیال این است که دنیا پایانی خشونتآمیز نخواهد داشت و خدا به همه خشونتها خاتمه خواهد داد؛ این رؤیای دانیال نبی است، اما سؤال این است که چقدر طول میکشد تا خدا به این خشونت دنیا خاتمه دهد؟ البته این زمان طولانی است، اما دانیال میگوید خوشا به حال کسی که انتظار میکشد و باید در این مسیر صبور باشیم؛ او میگوید بیهوده منتظر نیستیم، زیرا این رؤیا قطعی است و رخ خواهد داد.
۸ نقطه قوت و ۶ نکته نیازمند به اصلاح
در ادامه این نشست حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی رضایی اصفهانی در نقد این اثر با اشاره به هشت نقطه قوت این کتاب، گفت: مطالعه تطبیقی میان ادیان اولین نقطه قوت این کتاب است؛ نقطه قوت دوم این است که گامی در جهت تقریب میان ادیان و دوری از تعصبات جاهلان ادیان و در مسیر جلوگیری از سوءاستفاده برخی حاکمان از ادیان است؛ نقطه قوت سوم این است که از این کتاب به خوبی برداشت میشود که منبع ادیان الهی یکی و آن هم خداست. لذا این مسئله شبهه تحریف را از قرآن دور میکند؛ نقطه قوت دیگر این است که صاحب اثر فردی مجرب است که به کشورهای مختلف اسلامی رفته و مسلمین را ملاقات کرده و کتب را از نزدیک دیده است.
این قرآنپژوه و مفسر قرآن ادامه داد: پنجمین نقطه قوت این کتاب ترجمه روان آن است؛ ششمین نقطه قوت، چاپ زیبا و چشمنواز، نقطه هفتم، نظارت انجمن ترجمه و هشتمین نقطه نیز فهرستهای مناسب در آخر کتاب است.
رضایی اصفهانی با اشاره به نکاتی که باید اصلاح شود، بیان کرد: روش این کتاب مشکل دارد؛ از جمله در صفحه ۱۷ کتاب، مکان ملاقات موسی و خضر، ملاقات با خضر درون تلقی شده و به افسانه سومری نسبت داده شده که این مسئله سندیت ندارد و نوعی تفسیر ذوقی است.
وی افزود: همان طور که فهم تورات و انجیل روشمند است، فهم قرآن نیز روشمند است و وقتی قرآن را میخواهیم بفهمیم باید روشمند بفهمیم و از قرائن نقلی، عقلی و ... بهره ببریم، ولی در این اثر این موضوع رخ نداده است؛ همچنین شبهه اقتباس قرآن از فرهنگ زمانه با افسانه سومری تقویت شده است.
رضایی اصفهانی بیان کرد: محور دوم اشکال، اشکال تطبیقی در تاریخ است؛ وی ذوالقرنین را اسکندر گرفته و در صفحه ۳۹۲ تصریح کرده، ولی هیچ قرینه تاریخی و... نیاورده است، در حالی که دو نظریه در مورد ذوالقرنین هست و نظر مشهور، کوروش است که البته بنده نمیخواهم این طرف را تأیید کنم، ولی وی برای اسکندر هم دلیلی ذکر نکرده است.
رضایی اصفهانی گفت: در صفحه ۱۹۴ روضه عاشورا را به پیامبر(ص) نسبت داده و ریشه آن را یهودی میداند که با مسلمات ما ناسازگار است و روایات دیگری در این مسئله داریم.
این قرآنپژوه تصریح کرد: تشبیه تقابل اورشلیم و بابل با مکه و مدینه که در کتاب آمده درست نیست، زیرا مکه محل کعبه شد و کعبه حکم بیتالمقدس را دارد؛ همچنین در صفحاتی از این کتاب تردید در مورد نبوت پیامبر اسلام(ص) مطرح شده که این مطلب با سیر کتاب که تقریبی میان ادیان است ناسازگار است. چندین بار در این صفحات درباره این مسئله بحث شده که آیا محمد(ص) پیامبر بود یا خیر؟ که با سیر کتاب هم ناسازگار است. در مجموع آن را کتاب مثبتی میبینیم و در عین حال اشکالاتی هم دارد.
استناد به منابع اهل سنت
در ادامه حجتالاسلاموالمسلمین رضا برنجکار، استاد کلام حوزه علمیه، در نقد این کتاب گفت: در جهانی که با قدرتهای استکباری و ظالم مواجه هستیم که تلاش دارند تا پیروان ادیان را به جان هم بیندازند و جنگ دینی و مذهبی ایجاد کنند تا به هدفهایشان برسند این کتاب رویکرد و نگاه بسیار خوبی دارد و نزاع بین ادیان را نفی میکند.
وی افزود: وی تأکید دارد که نزاع میان انبیاء و عقل نورانی و عدالت و معنویت و کمال از یکسو و از طرف دیگر با شیطان و دول استکباری و هوای نفس و نظام سلطه است و یاد خدا را کلمه «سواء» میداند و این از نکات مثبت است.
برنجکار تصریح کرد: در این کتاب در تفسیر قرآن به روایات سنی اسرائیلی استناد شده است؛ مسئلهای که همه مستشرقان این مشکل را دارند و کمتر به روایات اهلبیت(ع) مراجعه میکنند. از جمله در صفحه ۴۲ این کتاب وقایع گوناگونی را که در اورشلیم رخ داد بیان کرده و رابطه داود(ع) با فلان زن را نکوهش میکند؛ این در حالی است قرآن صحبتی از رابطه داود با آن زن ندارد و این مطلب مأخوذ از روایات اهل سنت است که در این زمینه داستانسرایی زشتی کردهاند؛ حضرت داود معصوم است و چنین کاری از یک انسان معصوم بعید است و با عصمت ناسازگار.
برنجکار بیان کرد: در مورد اولین وحی به پیامبر اکرم (ص) هم برخی در منابع اهل سنت داستانهایی بافتهاند که قبول نداریم؛ از جمله اینکه پیامبر (ص) نمیدانست پیامبر است و نزد خدیجه (س) آمد و ایشان به او گفت تو پیامبری و جالب اینکه گفت من تو را نزد ورقة بن نوفل ببرم و ورقه تصدیق کند که تو پیامبری و خودت هم نمیدانی. این چه پیامبری است که خودش هم نمیداند پیامبر است، پیامبر به واسطه روحالقدس میفهمد که پیامبر است و حق و باطل را تمییز میدهد. متأسفانه نویسنده این کتاب به این روایت آن هم به یک منبع دست دوم ارجاع داده است.
وی ادامه داد: خوب بود این کتاب به پاورقیهای علمی مزین میشد تا ابهامات و نقائص کلامی و قرآنی برطرف و دیدگاه شیعه تشریح شود و چنین انتظاری از انجمن ترجمه حوزه میرفت.
رئیس انجمن ترجمه و زبانهای خارجی حوزه، با اشاره به ارجاعات اندک محققان مستشرق به منابع شیعه گفت: این یکی از مشکلات جدی است که وجود دارد و البته یکی از دلایل آن هم کمبود و یا نبود ترجمههای روان از آثار شیعه و در دسترس نبودن آن برای محققان است؛ لذا نیازمند نهضت ترجمه هستیم و البته با یکی دو کتاب هم مشکل حل نمیشود.
در ادامه «وسلز» در پاسخ به این نقدها گفت: برای من مهم این است که بگویم وحیهایی که از این سه کتاب دریافت کردهایم، ما را به یکدیگر نزدیک میکند. مبنای تفسیر من این است که عیسی آمد تا تورات را تصدیق کند و قرآن هم میگوید که تصدیقکننده تورات و انجیل است؛ از این رو من پیامبر اسلام(ص) را نبی و قرآن را وحی میدانم و این سه کتاب هر سه گواهی نبوی هستند.
وی در مورد تفسیر خضر به خضر درونی هم با بیان اینکه خضر درون در قرآن نیست، گفت: من مطلعم که در مورد ذوالقرنین نیز گفته شده که اسکندر نیست، ولی من به روایات خود مسلمانان یعنی اهل سنت رجوع کردهام و البته اسامی را مهم نمیدانم، بلکه دنبال این بودهام که میتوانیم به تعبیر قرآن حول کلمه «سواء» با هم گفتوگو کنیم و به یکدیگر نزدیک شویم.
وی با تأکید بر اینکه در محافل غربی عمدتاً توجه به منابع سنی است، بیان کرد: در دهههای اخیر این رویکرد تغییر کرده و یکی از دلایل عمده آن حضور استادان شیعه در محافل دانشگاهی غرب است، ولی این عدم توازن را در بهره بردن از آثار سنی تأیید میکنم.
نیازمند نهضت ترجمه هستیم
همچنین حجتالاسلام حبیبالله ارزانی، رئیس انجمن ترجمه و زبانهای خارجی حوزه، با اشاره به ارجاعات اندک محققان مستشرق به منابع شیعه گفت: این یکی از مشکلات جدی است که وجود دارد و البته یکی از دلایل آن هم کمبود و یا نبود ترجمههای روان از آثار شیعه و در دسترس نبودن آن برای محققان است؛ لذا نیازمند نهضت ترجمه هستیم و البته با یکی دو کتاب هم مشکل حل نمیشود.