طبق تعدادی گزارش، امام حسن(ع) زنهای فراوان طلاق می داده است. بررسی این موضوع در این نوشته.
گزارش های معدودی در مصادر حدیثی و تاریخی شیعه و منابع تاریخی و رجالی سنّی وجود دارد که از فراوانی ازدواج کردن و طلاق دادن امام حسن مجتبی(ع) حکایت می کنند.
دو روایت از این مجموعه در کتاب الکافی و با یک سند صحیح و یک سند موثق، گزارش شده اند[۱]. سند روایت موجود در کتاب المحاسن نیز صحیح تلقّی می شود.[۲]
این متون به نقل از عبد اللّه بن سنان و یحیی بن ابی العلاء از امام صادق(ع) گزارش شده اند که هر دو از کارگزاران بنی عبّاس بوده اند، ولی وثاقت آنان، تأیید شده است.
مصادر دیگر شیعی، همچون دعائم الإسلام و مناقب آل ابی طالب، نوشته ابن شهرآشوب نیز متون مشابه این روایات را گزارش کرده اند.
منابع تاریخی و رجالی اهل سنّت، همچون تاریخ مدینة دمشق، تهذیب الکمال، سیر أعلام النبلاء، البدایة و النهایة و...، نیز برخی از این متون و گزارش های مشابه را نقل و تکرار کرده اند؛ ولی گزارشی از این ادّعا در مصادر حدیثی اهل سنّت، موجود نیست.
بیشتر این گزارش ها، حاکی از وقوع این اتّفاق در شهر کوفه و در دوره کوتاه خلافت امیر مؤمنان(ع) است.
بعضی، شمار ازدواج های امام مجتبی(ع) را پنجاه،[۳]هفتاد،[۴]نود،[۵]دویست،[۶]دویست و پنجاه[۷]و حتّی سیصد ازدواج[۸]برشمرده اند.
بعضی گزارش ها، از زبان امیر مؤمنان(ع)، امام حسن(ع) را مطلاق (بسیار طلاق دهنده)نامیده و به مردم توصیه کرده اند از ازدواج با ایشان، خودداری کنند.[۹]
برخی، گفتار امیرمؤمنان(ع) را مداوم[۱۰]، یا در سخنرانی عمومی[۱۱]دانسته اند و گاه علّت مخالفت ایشان را ترس از کینه ورزی قبائل برشمرده اند.[۱۲]
برخی متون، مخالفت صریح و بی ادبانه یاران امیر مؤمنان(ع) با ایشان را در تمایل به ازدواج دختران خود با امام حسن(ع) ذکر کرده اند که عجیب می نماید.
گزارشی از سنّیان از طلاق های بدون دلیل امام(ع) با وجود علاقه و محبّت همسران، یاد کرده[۱۳]و برخی، بهانه جویی امام حسن(ع) را برای طلاق، مطرح کرده اند؛ از جمله، داستان یکی از همسران ایشان است که خلافت امام حسن(ع) را به ایشان تبریک گفت، ولی امام(ع) آن را به معنای خوشحالی از قتل امیر مؤمنان(ع) تعبیر کرده، او را سه طلاقه کرد و توضیح او را هم نپذیرفت. آن گاه که از محبّت فراوان او آگاه شد، با بیان عذر سه طلاقه بودن یکباره او، ازدواج با او را ممکن ندانست.[۱۴]
در گزارش هایی از مهریه کلان، همچون بیش از ۱۰ و ۲۰ هزار درهم[۱۵]و حتّی صد کنیز همراه ۱۰۰ هزار درهم، یاد شده است.[۱۶]
گزارشی دیگر از ازدواج های یکباره با چهار همسر و طلاق های یکباره چهار همسر، یاد کرده اند.[۱۷]
در موردی دیگر، آن گاه که پدر عروس به سبب ویژگی مطلاق بودن ایشان، درخواست عدم طلاق دختر خود را مطرح می کند، با مخالفت امام(ع) و لغو اصل ازدواج، رو به رو می شود.[۱۸]
گزارشی دیگر، از سخنرانی منصور دوانیقی خطاب به مردم خراسان، یاد کرده که در نکوهش دودمان امام حسن(ع)، این نکته را عیب این خاندان، مطرح کرده و گفته است:
او (امام حسن(ع)) به زنان رو آورد. روزی نبود که ازدواج نکند یا طلاق ندهد، تا آن که در بستر از دنیا رفت.[۱۹]
بررسی گزارش ها
ناهمگونی محتوای این گزارش ها با روح کلّی حاکم بر آموزه های دین و شخصیت امام حسن(ع)، سبب پدید آمدن شک و تردید در این متون گشته است.
این تردید، به حدّی است که فردی همچون مرحوم شیخ یوسف بحرانی ـ که دیدگاهی اخباری دارد ـ می نویسد:
حاصل این که این جا، جای اشکال است و اکنون، جوابی برای آن ندارم و ننوشتن در باره آن، مؤدّبانه تر است.[۲۰]
اکنون و در بررسی این متون می گوییم:
- از منظر معارف دینی، طلاق، امری ناپسند است که با عبارت «أبغض الحلال»،[۲۱]توصیف شده است. فراوانی انجام امر مبغوض شارع، از جانب امام معصوم(ع) با جایگاه امامت و شخصیت امام، ناسازگار است و پذیرفته نیست.
- فراوانی انجام دادن طلاق از جانب یک فرد که او را ملقّب به عنوان «مطلاق» کند، ناشایستگی دوچندان دارد. امام صادق(ع) فرموده است:
خداوند عز و جل، هر پُر طلاق پُر ازدواج [را که در حدّ چشیدن، با این و آن، ازدواج می کند]، دوست ندارد.[۲۲]
ملقّب شدن به این وصف نیز با شخصیت امام و جایگاه امامت، منافات دارد.
- مطلاق بودن، در فرهنگ عرب، نشانه هوسرانی و ناپسند بوده، سبب انگشت نما شدن است. برای نمونه، فرد بدنام و هوسرانی چون مُغَیرة بن شُعبه، با این عنوان توصیف شده است.[۲۳]همچنین رجالیان اهل سنّت، در معرّفی عمرو بن شعیب، این ویژگی او را برجسته کرده اند.[۲۴]
- اشکال مهم تر در مخالفت امیر مؤمنان(ع) با رفتار امام حسن(ع)، رخ می نمایاند. تعارض عمل و سخن دو امام معصوم با یکدیگر، به گونه ای که یکی علیه دیگری سخن گوید و بر فراز منبر، او و عمل او را نکوهش کند با معیارها و ویژگی های امام، بویژه عصمت او، ناسازگار است. از این رو، حتّی اگر گزارشی با سند صحیح، مطلبی را مطرح کند که با عصمت امام(ع) منافات داشته باشد، به سبب تعارض با ضروریات مذهب، کنار نهاده می شود.
- تاریخ و مدّت زندگانی امام حسن(ع) در کوفه نیز با فراوانی ازدواج و طلاق ایشان، سازگار نیست. ایشان در دوره حضور در کوفه، حدود ۳۳ تا ۳۸ سال داشته و مدّتی کمتر از سه سال در شهر کوفه حضور داشته اند[۲۵]. شمارِ فراوان ازدواج و طلاق در این مدّت اندک، بسیار بعید است.
در دوره بعد از صلح با معاویه و حضور در مدینه نیز، اشتیاق مردم به ازدواج با فردی که با حاکمیت معاویه، درگیر و دچار چالش است، بعید می نماید.
- در متون تاریخی، تنها از چند نفر مشخّص به عنوان همسر امام(ع) یاد شده و نام آنها ذکر شده است. این افراد در دوره ای طولانی، همسر امام(ع) بوده و مادر فرزندان ایشان نیز هستند. طبیعی است که با وجود این افراد و عدم امکان ازدواج با بیش از چهار همسر در آن فضا، احتمال ازدواج های دیگر، منتفی است. نکته عجیب در متون ادّعایی و نگاشته های مدّعیان، آن است که نتوانسته اند نام حتّی چند نفر از این همسران ادّعایی را یاد کنند.
- شمارِ فرزندان امام(ع) نیز با فراوانی ازدواج ایشان، ناسازگار است. فرزندان ایشان را حدود دوازده[۲۶]تا ۲۳[۲۷]نفر از هشت همسر[۲۸]برشمرده اند که مادران بعضی نیز اُمّ ولد[۲۹]بوده اند، در حالی که به گونه طبیعی، شمار فراوان همسران، فراوانی فرزندان را نیز در پی خواهد داشت.
نبودن فرهنگ پیشگیری از بارداری و حتّی تمایل همسران ادّعایی به داشتن فرزندی از نسل پیامبر(ص)، نابه سامانی ادّعای فراوانی ازدواج و طلاق امام(ع) را روشن می کند.
- تلاش فراوان معاویه برای دستیابی به قدرت مطلقه با تکیه بر تبلیغات بر ضدّ اهل بیت(ع) و عیب جویی از امام حسن(ع) همراه بود. با وجود این، هیچ گزارش تاریخی از طرح این ادّعا در زمان معاویه و بنی امیه، یاد نکرده است. از این رو، مشخّص می شود که این شایعه در دوره بعد پدید آمده است.
- برخی این شایعه را ساخته و پرداخته عبّاسیان، بویژه منصور دوانیقی می دانند که برای مبارزه با متّحدان پیشین خود، یعنی بنی الحسن(ع)، آن را مطرح کرده است.[۳۰]
آنان در دوره قیام علیه بنی امیه، با محمّد بن عبد اللّه بن حسن بن حسن، بیعت کرده بودند و نیاز به توجیهی عامّه پسند برای بیعت شکنی خود داشتند.
فراوانی این گزارش و تبلیغ و تمرکز بر آن در دوره قدرت یافتن بنی عبّاس، مؤید سوء استفاده بنی عبّاس از این شایعه برای کوتاه کردن دست رقبای خویش از قدرت است؛ ولی آغاز آن در دوره بنی عبّاس را اثبات نمی کند؛ زیرا برای بهره برداری تبلیغاتی از یک شایعه، لازم است زمینه و پیشینه ای نسبت به این موضوع در میان مردم، وجود داشته باشد و آن گاه عبّاسیان به نشر و گسترش آن بپردازند.
- روایات کتاب الکافی، به نقل از امام صادق(ع)، خطاب به دو تن از اصحاب ایشان است که در دربار خلافت عبّاسی، منصب و مقام داشته اند. عبد اللّه بن سنان، مسئول خزانه منصور دوانیقی[۳۱]و یحیی بن ابی العلاء نیز قاضی ری[۳۲]بوده است. با توجّه به تبلیغات بنی عبّاس، علیه بنی الحسن(ع) و حضور این افراد در منصب های بالای حکومتی، احتمال صدور تقیه ای این متون از سوی امام(ع) برای مصون ماندن این دو فرد، در دربار خلافت عباسی و ارائه نظر مطابق با عقاید آنان است.
جمع بندی
با توجّه به نکات پیش گفته به روشنی اثبات می شود:
گزارش های شایعه مطلاق بودن امام حسن(ع)، با معیارها و ویژگی های امامت، ناسازگار بوده، قابل پذیرش نیست. سخنرانی امیر مؤمنان(ع) نیز که حکایت از اختلاف معصومان دارد که با مبانی اعتقادی شیعه و شخصیت امام حسن(ع)، ناسازگار بوده، مردود است. از منظر سیاسی نیز سخنرانی امیر مؤمنان(ع) علیه جانشین خود و تضعیف رهبری امّت و جامعه پس از خود، با بدیهیات سیاست ورزی، ناسازگار است. روایات معتبر شیعی نیز با توجّه به جایگاه راوی اوّل آنها تقیه ای شمرده می شوند. ترویج این شایعه در دوره بنی عبّاس برای ضربه زدن به رقبای سیاسی بوده است، ولی زمان آغاز شایعه و جاعل آن، مشخّص نیست.
می توان احتمال داد که موارد اندک طلاق همسران ـ که در حیات امام حسن(ع) عادی شمرده می شد ـ، در دوره های بعد، دستاویز پردازش و ترویج شایعات به وسیله بنی عبّاس بوده است. داستان پردازی های عجیب و ارائه آمار و ارقام فراوان طلاق نیز به وسیله عوامل حکومتی، یا قصّه پردازان، صورت گرفته است.
[۱]ر . ک : ح ۷۹۶ و ۷۹۷ .
[۲]ر . ک : ح ۷۹۵ .
[۳]ر . ک : ح ۷۹۷ .
[۴]ر . ک : ح ۷۹۴ .
[۵]ر . ک : الصواعق المحرقة : ص ۱۳۹ .
[۶]ر . ک : البدء والتاریخ : ج ۵ ص ۷۴ .
[۷]ر . ک : ح ۷۹۳ .
[۸]همان جا .
[۹]ر . ک : ح ۷۹۸ .
[۱۰]ر . ک : ح ۷۹۳ .
[۱۱]ر . ک : ح ۷۹۶ .
[۱۲]ر . ک : سیر أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۲۶۲ ش ۴۷ .
[۱۳]ر . ک : تاریخ دمشق : ج ۱۳ ص ۲۵۱ ، تهذیب الکمال : ج ۶ ص ۲۳۷ ش ۱۲۴۸ .
[۱۴]ر . ک : تاریخ دمشق : ج ۱۳ ص ۲۵۰ .
[۱۵]ر . ک : قوت القلوب : ج ۲ ص ۴۱۲ .
[۱۶]ر . ک : تاریخ دمشق : ج ۱۳ ص ۲۴۹ ، حلیة الأولیاء : ج ۲ ص ۳۸ ش ۱۳۲ .
[۱۷]ر . ک : قوت القلوب : ج ۲ ص ۴۱۲ .
[۱۸]همان جا .
[۱۹]مروج الذهب : ج ۳ ص ۳۱۱ .
[۲۰]الحدائق الناضره : ج ۲۵ ص ۱۴۸ : «وَ بِالجُملَةِ فَالمَقامُ مُحَلُّ إشکالٍ ، وَ لا یحضُرُنِی الآنَ الجَوابُ عَنهُ ، وَ حَبسُ القَلَمِ عَن ذلِک أولی بِالأدَبِ» .
[۲۱]ر . ک : سنن أبی داوود : ج ۲ ص ۲۵۵ ح ۲۱۷۸ .
[۲۲]الکافی : ج ۶ ص ۵۵ ح ۴ : «إِنَّ اللَّهَ عز و جل یبغِضُ کلَّ مِطلاَقٍ ذَوَّاقٍ» .
[۲۳]ر . ک : تاریخ دمشق : ج ۶۰ ص ۵۴ ، سیر أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۳۱ ش ۷ .
[۲۴]ر . ک : تهذیب التهذیب : ج ۴ ص ۳۳۴ ش ۵۹۲۸ .
[۲۵]ایشان، پس از جنگ جمل، در نیمه سال ۳۶ هجری به، اتّفاق امیر مؤمنان به کوفه آمد. حضور ده ماهه در نبرد صفّین و چند ماهه در نبرد نهروان نیز بیرون از کوفه بوده است. در سال ۴۱ هجری نیز به مدینه بازگشت.
[۲۶]ر . ک : دلائل الإمامة : ص ۱۶۴ ح ۷۲ ، نور الأبصار : ص ۱۲۴ .
[۲۷]ر . ک : تذکرة الخواص : ص ۲۱۴ .
[۲۸]ر . ک : المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۲۹ .
[۲۹]ر . ک : أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۰۵ ، أعلام الوری : ج ۱ ص ۴۱۶ .
[۳۰]ر . ک : مجموعه آثار شهید مطهّری : ج ۱۹ ص ۲۵۵ .
[۳۱]ر . ک : رجال النجاشی : ج ۲ ص ۸ ش ۵۵۶ .
[۳۲]ر . ک : همان : ج ۱ ص ۳۰۹ ش ۳۲۵ .