در این نوشته، نخست شماری از اخباری که در منابع روایی اهل سنّت در مقابل دیدگاه اهل بیت(ع) در باره تاریخ اذان نقل شده اند، می آید و سپس به ارزیابی آنها پرداخته می شود.
تأمّل در احادیثی که در باره چگونگی تشریع اذان وارد شده اند، نشان می دهد که در دوران زمامداری معاویه، نسبت به چگونگی تشریع اذان، در جامعه اسلامی اختلاف شد، بدین معنا که در مقابل خاندان پیامبر(ص) ـ که اتّفاق نظر داشتند که تشریع اذان، بر پایه وحی الهی بوده است و پیامبر اسلام، همه بندهای آن را از جبرئیل امین و او از خداوند متعال گرفته است ـ، شماری از مسلمانان، بر پایه برخی اخبار، بر این باور بودند که اذان، ریشه در وحی نداشته است ؛ بلکه منشأ آن، خواب و پیشنهاد برخی مسلمانان به پیامبر اسلام بوده است.
در این جا نخست شماری از اخباری را که در منابع روایی اهل سنّت در مقابل دیدگاه اهل بیت(ع) در باره تاریخ اذان نقل شده اند،[۱]می آوریم و سپس به ارزیابی آنها می پردازیم.
اخباری که منشأ اذان را وحی نمی دانند
در این دسته، به سه روایت اصلی، اشاره می کنیم:
-
گزارش سنن أبی داوود
عبّاد بن موسی خُتَلی و زیاد بن ایوب، برای ما حدیث کردند ـ هر چند حدیث عبّاد، کامل تر است ـ که: حدیث کرد ما را هشیم از ابو بشر. زیاد گفت: خبر داد ما را ابو بشر از ابو عمیر بن اَ نَس از عموهای انصاری اش که:
پیامبر(ص) در این اندیشه بود که چگونه مردم را برای نماز، جمع کند؟ بعضی گفتند: در موقع فرا رسیدن نماز، پرچمی نصب کن و مردم، وقتی آن را دیدند، به یکدیگر خبر می دهند [که وقت نماز شده است] ؛ امّا پیامبر(ص) این پیشنهاد را نپسندید.
عدّه ای گفتند: شیپور بزنید. زیاد گفت: شیپور یهود [، مقصودشان بود]. پیامبر(ص) این را هم نپسندید و فرمود: «این، روش یهود است». نواختن ناقوس را پیشنهاد کردند. فرمود: «این، کار نصاراست». عبد اللّه بن زید بن عبد ربّه، در حالی رفت که دل مشغولی پیامبر خدا(ص)، ذهن او را نیز مشغول کرده بود. در عالم خواب، اذان به او نشان داده شد. صبح، وی نزد پیامبر خدا(ص) رفت و به ایشان خبر داد و گفت: ای پیامبر خدا! من بین خواب و بیداری بودم که کسی نزد من آمد و اذان را به من نشان داد.
عمر بن خطّاب، پیش از او، اذان را در خواب دیده بود ؛ امّا بیست روز، آن را پنهان نگه داشت و سپس، پیامبر(ص) را آگاه ساخت. پیامبر(ص) فرمود: «چرا به من خبر ندادی؟». گفت: قبل از من، عبد اللّه بن زید، خبرش را داد و من، دیگر شرم کردم. پیامبر خدا(ص) فرمود: «ای بلال! برخیز و ببین که عبد اللّه بن زید، به تو چه فرمان می دهد، همان کار را بکن». پس بلال، اذان گفت.
ابو بشر می گوید: ابو عمیر به من خبر داد که انصار می گویند که اگر در آن روز، عبد اللّه بن زید بیمار نبود، حتما پیامبر خدا(ص) او را مؤذّن قرار می داد.[۲]
-
گزارش سنن ابن ماجة
ابو عبید محمّد بن عبید بن میمون مدنی، آورده است که: حدیث کرد ما را محمّد بن سلمه حرّانی، حدیث کرد ما را محمّد بن اسحاق، حدیث کرد ما را محمّد بن ابراهیم تیمی از محمّد بن عبد اللّه بن زید از پدرش که:
پیامبر خدا(ص) دستور داد که شیپور و ناقوسی بسازند. عبد اللّه بن زید، خوابی دید. او گفت: مردی را دیدم که دو جامه سبزرنگ پوشیده بود و ناقوسی با خود داشت. به او گفتم: ای بنده خدا! ناقوس را می فروشی؟ گفت: با آن، چه می کنی؟ گفتم: با آن به نماز، فرا می خوانم. گفت: آیا تو را به چیزی بهتر، راه نمایی نکنم؟ گفتم: آن چیست؟ گفت: می گویی: «اللّه اکبر، اللّه اکبر...».[۳]
-
گزارش دیگر از سنن ابن ماجة
محمّد بن خالد بن عبد اللّه واسطی، آورده است که: حدیث کرد ما را پدرم، از عبد الرحمان بن اسحاق از زهری از سالم از پدرش که:
پیامبر(ص) با مردم در باره چیزی که آنها را به نماز فرا خوانَد، مشورت کرد. آنان، شیپور را پیشنهاد کردند ؛ امّا پیامبر(ص) آن را نپسندید، چون برای یهود بود. ناقوس را پیشنهاد دادند. آن را نیز سبب این که برای نصارا بود، نپسندید. در همان شب، مردی از انصار به نام عبد اللّه بن زید و نیز عمر بن خطّاب، اذان را در خواب دیدند. مرد انصاری، شبانه نزد پیامبر خدا(ص) رفت [و خواب خود را برای ایشان، باز گفت]. پیامبر خدا(ص) به بلال دستور داد که به آن [جملاتی که در خواب دیده شده بود]، اذان بگوید.
زهری می گوید: بلال، در اذان نماز صبح، این جمله را افزود: «الصلاة خیرٌ من النوم؛ نماز، از خواب بهتر است» و پیامبر خدا(ص) آن را تأیید کرد.[۴]
دلیل های جعلی بودن این روایات
با بررسی اسناد این روایات و تأمّل در متن و معانی آنها و نیز عرضه آنها بر احادیث اهل بیت(ع)، برای پژوهشگر، تردیدی در مجعول بودن آنها باقی نخواهند ماند. آنچه بر نادرستی این روایات دلالت می کند، عبارت است از:
-
ناسازگاری با مقام نبوّت
این باور که تشریع اذان، بر اساس رؤیای عبد اللّه بن زید بوده، بدین معناست که خاتم پیامبران الهی(ص) ـ که برای کوچک ترین رفتارهای فردی جامعه اسلامی، از جانب خداوند متعال، ره نمود آورده است ـ در مورد یکی از بزرگ ترین عباداتِ سیاسی ـ اجتماعی، نمی دانسته که چه باید کرد؟! و حتّی طبق برخی از این روایات، برای آن، بیست روز سرگردان بوده است، تا این که رؤیای شخص یا اشخاصی، مشکل گشا می شود و موجب تصمیم پیامبر(ص) و تشریع اذان می گردد!
بی تردید، این پندار، با اعتقاد به نبوّت پیامبر اسلام، قابل جمع نیست و از این رو، امام صادق(ع)، ضمن نفرین کردنِ کسانی که از چنین پنداری جانبداری می کنند، خِرد و وجدان آنان را به داوری می خوانَد و با شگفتی از آنان می پرسد که چگونه این پندار را با عقیده به نبوّت پیامبر(ص) و نزول وحی بر ایشان، جمع می کنند:
بر پیامبر شما وحی نازل می شود و شما می گویید که او اذان را از عبد اللّه بن زید گرفته است؟![۵]
-
منافات داشتن با حکمت اذان
تأمّل در احادیث فراوانی که در منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت در باره حکمت اذان و فضائل و برکات آن وجود دارند،[۶]نشان می دهد که فلسفه این عمل عبادی، تنها اعلام وقت نماز نیست ؛ بلکه آثار فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی فراوانی بر آن مترتّب است. بدین سان، آیا می توان باور کرد که همه این حکمت ها و برکات، به دنبال رؤیای عبد اللّه بن زید، پدید آمده باشند و یا این که پیامبر(ص)، فلسفه اذان را می دانسته، ولی از خودِ اذان، بی اطّلاع بوده است؟!
-
تکذیب از سوی اهل بیت(ع)
خاندان پیامبر(ع)، افزون بر این که تأکید می کنند منشأ اذان، وحی است، به صراحت و با شدّت، روایاتی را که آغاز تشریع آن را مستند به رؤیا کرده اند، تکذیب نموده و آن را با ایمان به نبوّت پیامبر(ص)، ناسازگار دانسته اند. این، در حالی است که اگر هیچ دلیلی جز تکذیب اهل بیت(ع) در این باره وجود نداشت، برای اثبات نادرستی و مجعول بودن این روایات، کافی بود ؛ چرا که: «أهل البیت أدری بما فی البیت ؛ اهل خانه، به درون خانه آگاه ترند».
گفتنی است که نه تنها اهل بیت(ع)، بلکه افرادی مانند محمّد ابن حنفیه نیز به بطلان این روایات، تصریح کرده اند. برهان الدین حلبی، از ابو العلا روایت کرده است که:
به محمّد ابن حنفیه گفتم: برای ما حدیث می شود که منشأ این اذان، رؤیایی بود که مردی از انصار در خوابش دید. محمّد ابن حنفیه، از این سخن، به شدّت وحشت کرد و گفت: شما در باره چیزی که در میان احکام اسلام و مقرّرات دینتان یک اصل است، می گویید که منشأش رؤیایی بوده که یکی از انصار در خوابش دیده است، [آن هم چیزی] که احتمال راست و دروغ دارد و ممکن است که از شمارِ خواب های پریشان باشد؟!
گفتم: این حدیث در میان مردم، به شدّت رایج است.
گفت: به خدا سوگند، صحّت ندارد....[۷]
-
دلیل های دیگر
آنچه در نقد مضمون روایاتی که تشریع اذان را به غیر وحی مستند می کنند، ذکر نمودیم، برای اثبات معتبر نبودن آنها کافی است. البتّه ادلّه دیگری نیز برای اثبات این مدّعا ذکر شده اند، مانند: تعارض اساسی میان مضمون این روایات، تعداد مدّعیان رؤیا[۸]و تعارض آنها با نقل بخاری و غیر او.[۹]
بنا بر این، بر فرض که سند این روایات، اصطلاحا «صحیح» هم باشد، به دلیل ناسازگاری مضمون آنها با عقل سلیم و مبانی اسلام، مردود بودن آنها، تردید ناپذیر است. البتّه گفتنی است که سند این روایات نیز قابل اعتماد نیست ؛ زیرا یا موقوف اند (یعنی سند آنها به پیامبر(ص) متّصل نمی شود) و یا مُسنَدهایی هستند که در سلسله سند آنها، راوی مجهول، مجروح، ضعیف و یا متروک قرار دارد.[۱۰]
بدین سان، می توان گفت دلیلی که حاکم نیشابوری برای عدم نقل حدیث عبد اللّه بن زید در صحیحین آورده (یعنی اختلاف ناقلان در اسانید آن)،[۱۱]در واقع، ممکن است تنها یکی از دلایل متعدّد آن باشد و شاید برخی از وجوه دیگری که ذکر شد نیز موجب عدم ذکر این حدیث در صحیحین گردیده باشد.
انگیزه جاعلان
در باره انگیزه جعل این حدیث، نمی توان به صورت قاطع، اظهار نظر کرد. برخی از محقّقان، این احتمال را تقویت کرده اند که عموهای عبد اللّه بن زید، این رؤیا را ساخته اند. متن کلام آنان، چنین است:
به احتمال فراوان، این رؤیا را عموهای عبد اللّه بن زید، رواج داده اند تا از این طریق، فضیلت و افتخاری برای خاندان ها و قبایل خویش کسب کنند. به همین دلیل، در برخی مسانید می بینیم که عموزادگان او، راویان این حدیث هستند و کسانی هم که به آنها اعتماد کرده اند، به آنها حُسن ظن داشته اند.[۱۲]
امّا به نظر می رسد که جعل این حدیث، همانند بسیاری از احادیث مجعول دیگر، انگیزه سیاسی داشته است ؛ زیرا همان گونه که پیش از این نیز توضیح دادیم،[۱۳]اذان، افزون بر یادآوری وظیفه فردی و اعلام وقت نماز، یک شعار مهمّ سیاسی ـ اجتماعی نیز هست و این شعار، نه تنها زمینه تداوم حاکمیت اسلام را در جوامع اسلامی فراهم می کند، بلکه در کنار استقرار ارزش های دینی، می تواند موجب انتقال فرهنگ اسلامی به دیگر جوامع شود. بدین جهت، جریان های سیاسی ای که حاکمیت اسلامِ اصیل را با منافع خود در تضاد می بینند، این شعار سیاسی را بر نمی تابند.
به نظر می رسد که جعل حدیث عبد اللّه بن زید، به وسیله حزب اُموی (در عصر حاکمیت مطلق معاویه) و با هدفِ حذف و یا تحریف شعار سیاسی ـ اجتماعی اذان، انجام گرفته است ؛ زیرا اگر خاستگاه تشریع اذانْ «رؤیا» شد، کسی که مدّعی خلافت پیامبر(ص) و بلکه خداوند متعال است، می تواند با رؤیایی دیگر، آن را به صورت دلخواه تغییر دهد، یا حذف نماید!
آنچه می تواند این تحلیل را تأیید کند، این است که موضعگیری اهل بیت(ع) در برابر روایاتی که منشأ تشریع اذان را رؤیای عبد اللّه بن زید می دانند، پس از استقرار حکومت معاویه است ؛ زیرا اگر چنین شایعه اهانت آمیزی در باره پیامبر اسلام(ص)، در دوران حیات امام علی(ع) نیز وجود داشت، بی تردید، آن امام در برابرش موضع می گرفت، در حالی که در تاریخ، نخستین برخورد اهل بیت(ع) با این شایعه از سوی امام مجتبی(ع) پس از جریان صلح او با معاویه ثبت شده است.[۱۴]
همچنین گزارش ذیل نشان می دهد که معاویه در پی خاموش کردن ندای اذان بوده است. گزارش کننده این نکته، مغیرة بن شعبه، دوست و کارگزار معاویه است و راوی این ماجرا، فرزند مغیره ـ مطرف ـ است. او می گوید:
شبی «پدرم مغیره» آمد و از خوردن غذا خودداری کرد. او را غمگین دیدم. ساعتی منتظرش ماندم و خیال کردم که برای ما یا در کار ما اتفاقی افتاده که او اندوهگین است. به او گفتم: چه شده است که امشب غمگین هستی؟ گفت: فرزندم، من از نزد خبیث ترینِ مردم می آیم! گفتم: چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: با معاویه تنها نشسته بودم که به او گفتم: ای امیر مؤمنان، تو از ما به حکومت رسیدی. کاش دادگری نمایی و بساط نیکوکاری بگسترانی؛ چرا که تو دیگر مُسن شده ای! کاش به برادرانت از بنی هاشم نگاه لطفی کنی و به خویشاوندانت رسیدگی نمایی! به خدا سوگند که امروزه، دیگر چیزی (قدرتی) ندارند که از آن بترسی.
معاویه به من گفت: هرگز! آن مرد تَیمی به حکومت رسید و عدالت پیشه کرد و خوبی ها نمود؛ اما به خدا سوگند که با مُردنش، نام او نیز مُرد و فقط ممکن است یک نفر پیدا شود و بگوید: ابو بکر. سپس آن مرد عَدی (عمر) به حکومت رسید و ده سال تلاش کرد و زحمت کشید؛ ولی به خدا سوگند، همین که مُرد، نامش هم مُرد. فقط ممکن است فردی پیدا شود و بگوید: عمر. سپس برادرمان عثمان، به حکومت رسید. مردی به حکومت رسید که کسی در نسب، چون او نبود. او کارها کرد و آن رفتار با او شد (وی را کشتند)؛ اما به خدا سوگند که با مُردنش، نام او نیز مُرد و از رفتاری که با او شد نیز دیگر سخنی به میان نیامد. ولی [نام] آن مرد هاشمی، در هر روز، پنج مرتبه نامش فریاد زده می شود که: «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه ». با وجود این، دیگر چه کاری باقی می ماند؟ ای مادر مُرده، به خدا سوگند که راهی جز دفن کردن کامل [این نام]، باقی نمی ماند![۱۵]
[۱]گفتنی است شماری از احادیث اهل سنّت ، هماهنگ با احادیث شیعه ، منشأ تشریع اذان را وحی دانسته اند (ر . ک : دانش نامه قرآن و حدیث : ج ۲ ص ۳۲۷ (اذان / فصل یکم : تشریع اذان) .
[۲]ر . ک : ح ۸۳۳ .
[۳]ر . ک : ح ۸۳۴ .
[۴]سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۲۳۳ ح ۷۰۷ : «إنَّ النَّبِی(ص) استَشارَ النّاسَ لِما یهِمُّهم إلَی الصَّلاةِ ، فَذَکرُوا البوقَ ، فَکرِهَهُ مِن أجلِ الیهودِ ، ثُمَّ ذَکرُوا النّاقوسَ ، فَکرِهَهُ مِن أجلِ النَّصاری ، فَاُرِی النِّداء تِلک اللَّیلَةَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ یقالُ لَهُ : عَبدُ اللّه بنُ زَیدٍ ، وَ عُمَرُ بنُ الخَطّابِ ، فَطَرَقَ الأَنصارِی رَسولَ اللّه (ص) لَیلاً ، فَأَمَرَ رَسولُ اللّه (ص)بِلالاً بِهِ فَأَذَّنَ . قال الزهری : وَ زاد بلال فی نداء صلاة الغداة : الصلاة خیر من النوم ، فأقرّها رسول اللّه (ص)» .
[۵]ر . ک : ح ۸۳۷ .
[۶]ر . ک : دانش نامه قرآن و حدیث : ج ۲ ص ۳۵۵ اذان / فصل یکم : تشریع اذان / حکمت تشریع اذان .
[۷]السیرة الحلبیة : ج ۲ ص ۹۶ : «قُلتُ لِمُحَمَّدِ ابنِ الحَنَفِیةِ : إنّا لَنَتَحَدَّثُ أنَّ بَدءَ هذَا الأذانِ کانَ مِن رُؤیا رَآها رَجُلٌ مِنَ الأنصارِ فِی مَنامِهِ ، قالَ : فَفَزِعَ لِذلِک مُحَمَّدُ ابنُ الحَنَفِیةِ فَزَعا شَدیدا وَ قالَ : عَمَدتُم إلی ما هُوَ الأصلُ فی شَرائِعِ الإسلامِ وَ مَعالِمِ دینِکم فَزَعِمتُم أنَّه إنَّما کانَ مِن رُؤیا رَآها رَجُلٌ مِنَ الأنصارِ فِی مَنَامِهِ تَحتَمِلُ الصِّدقَ و الکذِبَ ، وَ قَد تَکونُ أضغاثَ أحلامٍ؟! قالَ : فَقُلتُ لَهُ : هذَا الحَدیثُ قَدِ استَفاضَ فِی النّاسِ . قالَ : هذَا وَ اللّه هُوَ الباطِلُ ...» .
[۸]مدّعیان رؤیا ، تا چهارده نفر ، نقل شده است ر . ک : السیرة الحلبیة : ج ۲ ص ۹۶ .
[۹]برای آشنایی با این وجوه ، ر . ک : الأذان تشریعا و فصولاً .
[۱۰]برای توضیح بیشتر این اجمال ، ر . ک : الأذان تشریعا و فصولاً .
[۱۱]حاکم نیشابوری می گوید : کسی که اذان را در عالم رؤیا دید ، عبد اللّه بن زید بود . این ، مورد قبول فقها واقع شده است ؛ امّا چون ناقلان ، در اسانید آن اختلاف کرده اند، در صحیحین نیامده است المستدرک علی الصحیحین : ج ۳ ص ۳۷۹ ح ۵۴۴۷ .
[۱۲]الأذان تشریعا و فصولاً : ص ۲۹ : «وَ مِنَ القَریبِ جِدّا أنَّ عُمومَةَ عَبدِ اللّه بنِ زَیدٍ ، هُمُ الَّذینَ أشاعوا تِلک الرُّؤیا وَ رَوَّجوها، لِتَکونَ فَضیلَةً لِبُیوتاتَهِم وَ قَبائِلِهِم ، وَ لِذلِک نَری فِی بَعضِ المَسانیدِ أنَّ بَنِی عُمومَتِهِ هُم رُواةُ هذَا الحَدیثِ وَ أنَّ مَنِ اعتَمَدَ عَلیهِم إنَّما کان لِحُسنِ ظَنِّهِ بِهِم» .
[۱۳]ر . ک : دانش نامه قرآن و حدیث : ج ۲ ص ۳۲۲ اذان / درآمد : حکمت اذان / حکمت اجتماعی .
[۱۴]ر . ک : دانش نامه قرآن و حدیث : ج ۲ ص ۳۳۵ (اذان / فصل یکم : تشریع اذان / ردّ برخی روایات در باره آغاز تشریع اذان) .
[۱۵]مروج الذهب : ج ۴ ص ۴۱ ، الأخبار الموفّقیات : ص ۵۷۵ ، شرح نهج البلاغة ، ابن ابی الحدید : ج ۵ ص ۱۲۹ ، کشف الیقین : ص ۴۶۶ ح ۵۶۵ ، کشف الغمّة : ج ۲ ص ۴۴ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۱۶۹ ح ۴۴۲ .