بخش دوم، شامل دو فصل است و هر كدام از اين فصول ، به ترتيب در باره نقد و بررسى اسرائيليات در سرگذشت حضرت شعيب عليه السلام و حضرت موسى عليه السلام است.
بخش سوم ، شامل دو فصل است و هر كدام از اين فصول ، به ترتيب در باره نقد و بررسى اسرائيليات در سرگذشت حضرت يوشع عليه السلام و حضرت يونس عليه السلام نوشته شده است .
431 . نقد و بررسى تفسير قرآن به قرآن و سير تاريخى آن ،
حميد رضا حاجى بابايى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى(واحد علوم و تحقيقات / تهران) ، استاد راهنما : آية اللّه ابوالقاسم خزعلى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1377 ، 200 ص .
پاسخ به سؤالاتى از اين قبيل كه : آيا قرآن نياز به تفسير دارد؟ سِرّ اين كه اولياى الهى (معصومان) ، ترجمان قرآن اند و به وسيله آنان ، بهره علوم قرآنى به ديگران مى رسد چيست؟ و سؤالات ديگرى از اين قبيل ، محور بحث در اين رساله را تشكيل مى دهد .
در اين نوشتار ، در هفت فصل به موضوع پرداخته شده است :
در فصل اوّل ، تاريخ تفسير از آغاز تا پيدايش ، مراحل مختلف تفسير و مشهورترين مفسّران هر دوره ، و خصوصيات تفسير در اين ادوار را مورد بحث قرار داده است .
در فصل دوم ، روش هاى تفسيرى ، علل پيدايش اين روش ها ، خصوصيات روش هاى تفسيرى عقلى و نقلى و رمزى و تفسير به رأى ، و معايب و محاسن هر يك مطرح شده است .
در فصل سوم ، پيرامون معناى لغوى و اصطلاحى و نيز معناى كلمه «تفسير» در قرآن و حديث بحث كرده ، و براى جلوگيرى از ابهام ، در معناى لغوى و اصطلاحى «تأويل» و تفاوت بين تعبير و تفسير بحث نموده است .
در فصل چهارم ، تفسير قرآن به قرآن ، ريشه هاى قرآنى آن ، ريشه هاى اين تفسير در نهج البلاغه و حديث را مورد نقد و تحليل قرار داده ، و قرآن را مقياس صحّت و سقم احاديث معرفى نموده است .
در فصل پنجم ، ويژگى هاى سيره پيامبر صلى الله عليه و آله و روش ائمه عليهم السلام در تفسير قرآن ، نقش سنّت در تفسير قرآن به قرآن ، روش انحرافى در تفسير قرآن به قرآن ، و حديث «ضرب القرآن بعضه ببعض» را مورد نقد و بررسى قرار داده است .
در فصل ششم ، سير تاريخى تفسير قرآن به قرآن در ادوار مختلف ، و جايگاه تفسير قرآن به قرآن نزد شيخ طوسى رحمه الله را تشريح نموده است .