احادیث داستانی ترحم به حیوانات

امام حسن(ع) شرم داشت از اینکه هنگام غذا خوردن، جانداری به او نگاه کند و از غذای خود به او ندهد.

بحار الأنوار عن نَجیح:

رَأَیتُ الحَسَنَ بنَ عَلِی(ع) یأکلُ وبَینَ یدَیهِ کلبٌ، کلَّما أکلَ لُقمَةً طَرَحَ لِلکلبِ مِثلَها، فَقُلتُ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، ألا أرجُمُ هذَا کلبَ عَن طَعامِک؟

قالَ: دَعهُ، إنّی لَأَستَحی مِنَ اللّهِ عَزَّ وَجلَّ أن یکونَ ذو روحٍ ینظُرُ فی وَجهی وأنَا آکلُ ثُمَّ لا اُطعِمُهُ.[۱]

بحار الأنوار ـ به نقل از نَجیح ـ:

شاهد بودم که حسن بن علی(ع) غذا می خورد. سگی رو به روی ایشان نشسته بود. امام(ع) هر لقمه ای که می خورد، یک لقمه هم برای آن سگ می انداخت. گفتم: ای پسر پیامبر خدا! اجازه می دهی تا این سگ را از غذای شما دور کنم؟

فرمود: «بگذار باشد. من از خداوند عز و جل شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم».


[۱]. بحار الأنوار: ج ۴۳ ص ۳۵۲ ح ۲۹، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۴۲۰.