احادیث داستانی مهریه حضرت فاطمه(س)

امام علی(ع) ماجرای خواستگاری و ازدواجش با حضرت فاطمه(س) و مقدار مهریه را بیان می کند.

الإمام علی(ع):

لَمّا أتَیتُ رَسولَ اللّهِ خاطِبا ابنَتَهُ فاطِمَةَ، قالَ: وما عِندَک تَنقُدُنی؟

قُلتُ لَهُ: لَیسَ عِندی إلّا بَعیری وفَرَسی ودِرعی.

قالَ: أمّا فَرَسُک فَلا بُدَّ لَک مِنهُ؛ تُقاتِلُ عَلَیهِ، وأمّا بَعیرُک فَحامِلُ أهلِک، وأمّا دِرعُک فَقَد زَوَّجَک اللّهُ بِها.

قالَ عَلِی(ع): فَخَرَجتُ مِن عِندِهِ وَالدِّرعُ عَلی عاتِقِی الأَیسَرِ، فَذَهَبتُ إلی سوقِ اللَّیلِ فَبِعتُها بِأَربَعِمِئَةِ دِرهَمٍ سودٍ هَجَرِیةٍ، ثُمَّ أتَیتُ بِها إلَی النَّبِی(ص) فَصَبَبتُها بَینَ یدَیهِ، فَوَ اللّهِ ما سَأَلَنی عَن عَدَدِها، وکانَ رَسولُ اللّهِ سَرِیالکفِّ، فَدَعا بِلالاً ومَلَأَ قَبضَتَهُ، فَقالَ: یا بِلالُ، اِبتَع بِها طیبا لِابنَتی فاطِمَةَ.

ثُمَّ دَعا اُمَّ سَلَمَةَ وقالَ لَها: یا اُمَّ سَلَمَةَ، اِبتاعی لِابنَتی فِراشا مِن حِلسِ مِصرَ، وَاحشیهِ لیفا، وَاتَّخِذی لَها مِدرَعَةً وعَباءَةً قَطَوانِیةً، ولا تَتَّخِذی أکثَرَ مِن ذلِک فَیکونا مِنَ المُسرِفینَ.[۱]

امام علی(ع):

چون نزد پیامبر خدا(ص) برای خواستگاری دخترش فاطمه رفتم، فرمود: «چه داری که به من بدَهی؟».

گفتم: جز شتر و اسب و زرهم، چیزی ندارم.

فرمود: «اسبت را که لازم داری. شترت هم که برای سوار کردن همسرت است. می مانَد زرهت که خداوند، فاطمه را [در مقابل آن] به ازدواج تو در آوَرْد».

من، زره خود را بر شانه چپم انداختم و ایشان را ترک کردم و به بازار شب رفتم. پس آن را به چهارصد درهم سیاه هَجَری فروختم. سپس آنها را نزد پیامبر(ص) آوردم و جلوی ایشان گذاردم. به خدا سوگند که ایشان از تعداد درهم ها سؤالی نکرد! پیامبر خدا انسانی گشاده دست و جوان مرد بود. سپس بلال را خواند و مشت او را [از آن درهم ها] پر کرد و فرمود: «ای بلال! با اینها مقداری عطر برای دخترم فاطمه، خریداری کن».

سپس اُمّ سَلَمه را صدا زد و به او فرمود: «ای اُمّ سلمه! برای دخترم بستری از جنس پَلاس مصر خریداری نما و آن را با لیف، پُر کن و یک زره و یک چادر سفیدِ کم پُرز نیز برای او بخر. بیش از اینها مگیر که [در این صورت،] علی و فاطمه، از اسرافکاران خواهند بود».


[۱]. دلائل الامامة: ص ۸۷ ح ۲۳، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۳ ص ۳۸۴.