الکندی عن ابن بریدة عن ابیه أن النبیصلی الله علیه و آله قال: «علی إمام کل مؤمن بعدی».۱
۲. شخصیتشناسی
نجاشی او را «ضعیفاً فی الحدیث و کان ادیباً حسن المعرفة بالأخبار و علوم العرب» معرفی میکند. شیخ طوسی او را ثقه خوانده،۲ ولی ابن غضائری با عبارت «حدیثه یعرف و ینکر، یروی عن الضعفاء کثیراً و یعتمد المراسیل»۳ به شخصیت او خرده گرفته است.۴ غالب رجالیان دیگری که نام وی را ذکر کردهاند توثیق شیخ را مقدم داشته و عبارت «یروی عن الضعفاء» را متوجه شخصیت خود وی ندانستهاند. برای نمونه، علامه حلی مینویسد: و الاعتماد عندی علی قول الشیخ ابیجعفر الطوسی.۵
ریشهیابی تعامل دوگانه صاحبان منابع رجال با شخصیت او نشان میدهد: سه عاملِ نظریهپردازی و صاحب اندیشه بودن وی، تعامل با ضعیفان و غالیان و اتهام به اعتماد بر مراسیل، از جمله عوامل تضعیف او به شمار میرود.
یک. برقی؛ نظریهپرداز و صاحب اندیشه
گونه نقل روایات و گوناگونی شاگردان برقی نشان میدهد او صاحب اندیشه بوده و تنها به نقل
1.. صدوق، عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج۱، ص۲۸۱، باب ۲۸، ح۲۶.
2.. نجاشی، رجال، ص۳۳۵، شمارۀ ۸۹۸؛ طوسی، رجال، ص۳۶۳، شمارۀ ۵۳۹۱.
3.. ابن غضائری، رجال، ص۹۳، شمارۀ۱۳۲.
4.. ناگفته نماند سید بحر العلوم (ت ۱۲۱۲ق) در کتاب الفوائد الرجالیه ذیل ترجمۀ ایشان، ضمن نقل روایتی از عیاشی در قدح برقی، به نقد اتهام وقف در مورد او پرداخته است. ر.ک: عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۳، ذیل تفسیر آیه ۱۵۹ آل عمران؛ بحر العلوم، الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۳۴۸. به گمان نگارنده این نسبت نمیتواند دربارۀ برقی باشد؛ چراکه اولاً این عنوان به تصریح بزرگان رجال بین جماعتی مشترک است و از سویی یکسانی طبقۀ برقی با محمد بن خالد اشعری و محمد بن خالد الطیالسی ثابت است. از آنجا که نجاشی در بارۀ محمد بن خالد اشعری عبارت «قریب الأمر» (نجاشی، رجال، ص۳۴۳، شمارۀ ۹۲۵) آورده، میتوان نتیجه گرفت نسبت وقف به محمد بن خالد اشعری با گزارش عیاشی سازگاری بیشتری دارد. توضیح این نکته ضروری است که مجموعۀ گزارشهای فهرستیِ واژۀ قریب الأمر نشان میدهد، این عنوان به راویی نسبت داده میشود که در یکی از دو حیطۀ اخذ و نقل حدیث یا اعتقاد به ائمه اثنی عشر (اعتقاد به ائمه تا امام عصر راوی) جدید العهد بوده است. برای نمونه، ر.ک: نجاشی، همان، ص۱۴۸، شمارۀ ۳۸۶ (حرب بن حسن طحان) و ص۱۶۵، شمارۀ ۴۳۵ (ربیع بن سلیمان بن عمرو)؛ طوسی، فهرست، ص۲۷۳، شمارۀ۳۹۲ (علی بن حسن بن فضال).
5.. علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۱۳۹.