روایات به معصوم و انتشار آن را دارد، با جایگاه احمد اشعری که هدایت جامعه شیعه و نظریهپردازی حرکت ایشان را بر عهده دارد، بسیار متفاوت است.
اگرچه در مقام قضاوت یا خردهگیری بر اشعری نیستیم، تذکر این نکته ضروری است که بازگشت او از نقل روایات حسن بن محبوب، تغییر دیدگاه او درباره یونس بن عبدالرحمن۱ و احمد برقی با نگاه خوشبینانه نشانههایی از شتابزدگی احمد اشعری در قضاوت درباره راویان از سویی و وجود مؤلّفههای خاص حاکم بر جامعه شیعه و مصلحتاندیشی ایشان برای حفظ و هدایت جامعه از سوی دیگر حکایت میکند و این مصلحتاندیشی هرچند در محدوده زمانی کوتاهی اجرا شود، بهقدری در نگاه او قوت دارد که یگانه ابزار اعمال آن را در طرد بزرگانی از حدیث شیعه میبیند.
بر این باور هستیم که این نوع مصلحتاندیشی در نگاه برقی نیست. گو آنکه این نگره توسعهای به هیچ وجه به معنای اباحیگرایی در نقل روایات نیست و شواهد تأکید بر نقل تراث صحیح و اعتماد وی بر میراث معتبر، در پی خواهد آمد.
دو. تعامل برقی با ضعیفان و غالیان
روایت نسخه کتاب اصرم بن حوشب بجلی که عامی اما ثقه است۲ و عبدالملک بن هارون بن عنترة شیبانی که «لمیکن متحققاً بأمرنا»۳ خوانده شده، و انحصار روایت کتابشان از جانب برقی نشان از تعامل وی با اهل سنت دارد. این تعامل خود، هر راوی را در مظان مخالفت قرار میدهد. نیز روایت کتاب ابوطالب ازدی که در زمره ضعفا جای میگیرد و نجاشی درباره او مینویسد: «اصحاب ما گفتهاند: او تنها از جهت محمد برقی شناخته میشود»۴ از تعامل او با ضعفا و مجهولان پرده برمیدارد.
رصد روایات او در کتب اربعه نیز نشان میدهد او بالغ بر ۸۱ روایت از وهب بن وهب قرشی (ابوالبختری) و ۵۴ روایت از محمد بن سنان دارد.
1.. این نکته مخفی نیست که اتهام وی به یونس فراتر از قواعد علمی و حدیثی بوده و استغفار و توبه وی نیز بیانگر همین نکته است. (ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۹۶، شمارۀ۹۵۲).
2.. نجاشی، رجال، ص۱۰۷، شمارۀ۲۷۱.
3.. همان، ص۲۴۰، شمارۀ۶۳۷.
4.. همان، ص۴۵۹، شمارۀ۱۲۵۵.