خلأ صورت ملفوظ روایات و گونهشناسی بسترهای چندخوانشی آن
سال
1397 / شماره پیاپی
41 /
صفحه
31-40
چکیده :
ساختار خط و ماهیت زبان عربی، ظرفیت خوانشهای متعددی از یک نوشتار را پدید میآورد که از آن در اصطلاح زبانشناسی به «گشتارهای خوانشی» یاد میشود. خوانش صحیح روایات از نسخه مکتوب، رکن اصلی در برداشت اصیل و متقن حدیث است. توجه ننمودن بدین امر، گاه دشواریها و اشتباهاتی در فهم روایت بوجود میآورد. مناقشات در فهم حدیث و برداشتهای متنوع از مفاد آن که پذیرش یا رد روایت را به دنبال دارد، از نتایج این مهم است. از همینروست که یکی از شرایط اعلای دریافت حدیث، مقابله شفاهی آن بوده و چندان به پذیرش دستنویس و مکتوب حدیثی و نقل آن (مناوله)، روی خوش نشان داده نمیشده است. این مقاله میکوشد خوانش بر پایه نسخه نوشتاری روایات را به محل بحث گذاشته، عوامل بسترساز قرائتهای متعدد از متن را بکاود. به دیگر سخن، عوامل پدیدآورنده بدفهمی در خوانش متن حدیث را گونهشناسی نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تمرکز بر نمونههایی که از جنبههای مختلف، میتوان خلأ صورت ملفوظ روایات را به بحث گذاشت، سامان یافته است و به این نتیجه رسیده که مهمترین عوامل چندخوانشی در متن روایات «نبود علائم سجاوندی»، «تقطیع روایات»، «نبود حرکتگذاری»، «توجه نداشتن به ترکیبات پایدار زبانی» و «ماهیت قالبی و اشتقاقی زبان عربی» است. کوشش شده است با مثالهایی از روایات معصومین(ع) و ارائه پارهای از برداشتهای متفاوت و متعارض از آن، نشان داده شود توجه به امور فوق تا چه میزان درخور توجه و شایان دقت است.
کلیدواژههای مقاله :روایت؛ صورت ملفوظ واژگان؛ فقه الحدیث؛ متن روایت؛ مضطرب المتن