دليل ديگر براي اين بخشش آن است که اين شاعر با سرودن اين شعر سبب اميدواري من به آينده شده است. اميد به اينکه شائبهي بهوجود آمده از سوي کجانديشان دربارهي سستي من در برابر معاويه به مرور از بين خواهد رفت؛ زيرا کساني هستند که حکمت اين کار را ميفهمند و حاضرند با استفاده از زبان شعر به کمک ما بيايند و بديهي است؛ سروده شدن شعر و انتشار آن، سبب اميدواري است؛ چرا که شعر تأثير خود را ميگذارد و به مرور از دامنهي شبهه و ابهام در جامعه ميکاهد.
نکاتي دربارهي روايت
1. چنانکه گفتيم اين روايت در منابع شرح حالنگاري سنيان آمده است.
2. از تعابير امام مجتبي عليه السلام در اين گزارش معلوم ميشود که به ايشان اشکال ميگرفتهاند که در سيره و رفتار همانند خاندانش نيست؛ چرا که با معاويه صلح کرده بود و اين مطلب از سوي برخي از کجانديشان قابل هضم نبود و سبب ملامت حضرت را فراهم ميکرد؛ بدين جهت اين امام مظلوم ترجيح ميدادند، براي مقابله با اينگونه سخن پراکنيها ـ که به آبروي ايشان لطمه ميزد ـ از هنر رايج و تأثيرگذار آن دوران؛ يعني، شعر استفاده کنند و در اين مسير هزينههاي مادّي لازم را بپردازند.
3. در تصميمگيريهاي کلان اجتماعي هميشه اين امکان هست که برخي نتوانند حکمت آن را درک کنند و مديران تصميمگيرنده را متّهم به اموري چون ناشايستگي و...کنند. مديران در اينگونه موارد بايد ضمن پذيرش وجود چنين عوارضي، به فکر چاره باشند تا از بازخوردهاي منفي کار بکاهند؛ همچنين براي زدودن اثر تبليغات منفي اينگونه، به امور تأثيرگذار فرهنگي چون هنر توجّه نشان دهند و در اين راستا از بالا رفتن هزينه مادّي آن نهراسند؛ چرا که بازگرداندن آبروي از دست رفته ارزش هزينههاي اين چنيني را دارد.
4. هزينه کردن براي آبرو و خوشنامي في نفسه امر مذمومي نيست؛ بلکه گاه لازم است، البته با رعايت چارچوبهاي شرعي.
5. صله دادن به شاعران در سيرهي ديگر معصومان نيز ديده ميشود؛ مثل صلهاي که امام سجاد عليه السلام به فرزدق و صلهاي که امام رضا عليه السلام به دعبل دادند. در هر دو، از زبان شعر در تبيين جايگاه بلند اهلبيت عليهم السلام و ظلم رفته بر آنان، استفاده شده است.