«إِنِّي أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِياهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَينِنَا وَ بَينِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يرْعَوِي عَنِ الْغَي وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ.»۱
سيّد رضي رحمه الله عليه مينويسد: در زمان جنگ صفّين اميرمؤمنان عليه السلام شنيدند که گروهي از ياران خود در حال دشنام دادن به لشکر دشمن؛ يعني، شاميان هستند که بدان واکنش نشان دادند و فرمودند:
«من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشيد؛ امّا اگر کردارشان را يادآور مىشديد و گمراهيها و کارهاى ناشايسته آنان را بر مىشمرديد، به صواب نزديکتر و در عذرپذيري رساتر بود، بهجاى دشنام آنان بهتر بود، مىگفتيد: خدايا خون ما و آنها را حفظ کن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهى به راه راست هدايت کن تا آنانکه جاهلند، حق را بشناسند و آنان که با حق مىستيزند پشيمان شده به حق باز گردند.»
اين توصيهي امام که فرمود: «اگر کردار آنها را يادآور مىشديد و گمراهيها و کارهاى ناشايسته آنان را بر مىشمرديد، به صواب نزديکتر و در عذرپذيري رساتر بود» ميتواند به دلايل زير باشد:
ـ بيان کردارهاي ناشايست و گمراهيهاي دشمن نوعي روشنگري دربارهي ماهيّت دشمن است و به گونهاي فلسفهي جنگ گروه حق با طرف باطل را تبيين ميکند.
ـ با بيان باطل بودن دشمن، از حوزهي نفوذ، تأثيرگذاري و قدرت جبههي باطل کاسته ميشود و به نيروهايانساني لشکر حقنيز توان روحيّهي مقاومت و انگيزه مبارزه بيشتر ميدهد.
ـ تبيين ماهيّت باطل دشمن، کمک خواهد کرد تا افراد ناآگاه در جبههي مقابل از حقيقت جبههاي که در آن قرار دارند، آگاه شوند و فرصت خروج از گردونه باطل را بيابند.
ـ اين نوع برخورد، شيوهي مناسبي است، براي مقابله با افسونگري تبليغات فريبنده دشمن و تأثير بهسزايي در خنثيسازي تلاشهاي فرهنگي او دارد.
1.. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶.