دينشناخت که از آن پس از قرآن، به عنوان دومين منبع ياد ميشود، اقتضا داشت که شارع مقدّس براي زدودن روايات از اين آسيبها چارهانديشي مناسبي بنمايد. يکي از مهمترين راهکارها در اين زمينه در کنار مبارزه با پديدههايي همچون جعل احاديث، ارايهي معيارهايي براي بازشناخت احاديث سره از ناسره بوده است. برخي از صاحبنظران تا بيست معيار برشمردهاند. در ميان اين معيارها کارآمدترين و متقنترين معيار همانا از آن قرآن است؛ زيرا قرآن بهصراحت بسياري از آيات تحت حمايت و ضمانت الهي از هرگونه گزند و تصرّف در امان مانده و به عنوان قول معيار پيراسته از هر نقصي ميتواند، در بازشناسي آسيبهاي روايات نقشآفريني کند.
جالب آنکه در خود روايات رسيده از پيشوايان ديني بر نقش قرآن به عنوان معيار بازشناخت آسيبهاي روايي تأکيد شده است. بررسي متن و مداليل اين روايات که در جوامع حديثي شيعه و اهل سنّت آمده، در اين مقاله دنبال شده است. براي اين امر نخست روايت شيعه و سپس روايات اهل سنّت بررسي ميشود. آنگاه ديدگاه عالمان شيعه و اهل سنّت در اين زمينه را مورد بازکاوي قرار دادهايم و در گام سوم به بررسي سه پرسش پرداختهايم: نخست: آيا مقصود از اين روايات اعلام عدم مخالفت با قرآن به عنوان معيار نقد است يا عدم موافقت؟ دوم: آيا مراد از مخالفت حديث با قرآن هر نوع مخالفتي است يا آنکه مخالفت از نوع تباين کلّي مورد نظر است؟ سوم: آيا مقصود از مخالفت حديث با قرآن، مخالفت با نصوص آيات است يا ظواهر آنها؟
روايات عرضه در منابع شيعه
روايات عرضه به صورت پراکنده در جوامع حديثي شيعه منعکس يافته است؛ امّا در کتاب وسائل الشيعة اين روايات به طور کاملتري منعکس شده است. شيخ حرّ عاملي در اين کتاب در فصل قضاء در بابي تحت عنوان «باب وجوه الجمع بين الاحاديث المختلفة و کيفيّته العمل بها» مضامين مختلف روايات عرضه را آورده است. ما نخست اين روايات را از اين کتاب و ساير جوامع حديثي، نقل نموده و سپس به بررسي آنها خواهيم پرداخت:
1. در بخشي از مقبولهي عمر بن حنظله که در آن پاسخ امام صادق عليه السلام دربارهي چگونگي تعامل با روايات متعارض انعکاس يافته، چنين آمده است:
«ينظر فما وافق حکمه الکتاب و السنّة و خالف العامّة فيؤخذ به و يترک ما خالف حکمه حکم الکتاب و السنّة و وافق العامة.»