حقيقت تاريخي دارد.۱ در روايت پانزدهم امام صادق عليه السلام پس از توصيه به عرضه حديث، بر قرآن حکمت آن را جعل و دروغپردازي مغيرة بن سعيد دانسته است.
نکتهي دوم: خطاب عموم «ايها الناس» در روايت ششم و نيز خطاب عمومي در روايت چهاردهم، نشانگر فراگير بودن بحران اختلاف يا جعل روايات در ميان مردم است که پيشوايان ديني براي مقابله با اين پديده با مخاطب ساختن آنان، عرضه احاديث به قرآن را ضروري دانستهاند. پرسش مکرّر اصحاب ائمّه عليهم السلام از چگونگي برخورد با روايات متعارض نيز نشان از فراگيري اين بحران دارد.
نکتهي سوم: بر اساس روايت چهاردهم، موافقت و عدم مخالفت با قرآن، نه تنها به عنوان معيار ردّ روايات عنوان شده؛ بلکه اين معيار جبران کننده ضعف سندي روايات نيز دانسته شده است. مفهوم اين جمله که اگر راوي يک روايت، فاسق باشد؛ در صورت موافقت با قرآن آن را بپذيريد، همين نکته است.
نکتهي چهارم: در شماري از روايات از سنّت پيامبر صلي الله عليه وآله يا روايات پيشين اهلبيت عليهم السلام در کنار قرآن به عنوان معيار عرضه ياد شده است. روايتهاي 1، 3، 5، 8 و 11 چنين است. از اين روايات ميتوان اعتبار سنّت و نقش آن را به عنوان معيار نقد و پذيرش استفاده کرد.
نکتهي پنجم: در عموم روايات از پذيرش و ردّ همزمان روايات سخن بهميان آمده است، البته گاه نيز بدون تصريح به رد و پذيرش روايات، روايات مخالف قرآن باطل معرّفي شدهاند؛ نظير روايت چهارم.
بايد توجّه داشت که رد و پذيرش روايات، دو عرصهي جداگانه و در عين حال مرتبط به هم است. باري، همانگونه که نقد و ردّ روايات ميبايست بر اساس معيارهايي انجام گيرد، پذيرش آنها نيز منوط به شرايطي است که بخشي از آنها مربوط به متن آنها است. بر اساس روايت چهاردهم، حتّي اگر سند روايتي ضعيف باشد، متن آن به خاطر موافقت با قرآن
1.. محمّد بن اسماعيل بخاري صاحب الجامع الصحيح، مهمترين منبع حديثي اهل سنّت، اذعان ميكند كه روايات كتابش كه بدون در نظر گرفتن حدود سه هزار روايت تكراري داراي چهار هزار روايت است ـ از ميان ششصد هزار روايتي كه در اختيار داشته برگزيده است.- ر.ک: سير أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۰۱؛ فتح الباري، ج۱، ص۵. (مقدّمه). مسلّم بن حجاج قشيري صاحب صحيح مسلم گفته است: «كتاب صحيح را از ميان سيصد هزار حديث كه خود شنيدهام، فراهم آوردهام.» ر.ک: تاريخ بغداد، ج۱۳، ص۱۰۲؛ البداية و النهاية، ج۱۱، ص۴۰.