پیامبر اکرم(ص) عثمان بن مظعون را بخاطر افراط در عبادت و رسیدگی نکردن به همسر، سرزنش کرد.
الإمام الصادق(ع):
جاءَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ إلَی النَّبِی(ص) فَقالَت: یا رَسولَ اللّهِ، إنَّ عُثمانَ یصومُ النَّهارَ ویقومُ اللَّیلَ! فَخَرَجَ رَسولُ اللّهِ(ص) مُغضَبا یحمِلُ نَعلَیهِ، حَتّی جاءَ إلی عُثمانَ فَوَجَدَهُ یصَلّی، فَانصَرَفَ عُثمانُ حینَ رَأی رَسولَ اللّهِ(ص).
فَقالَ لَهُ: یا عُثمانُ، لَم یرسِلنِی اللّهُ تَعالی بِالرَّهبانِیةِ، ولکن بَعَثَنی بِالحَنیفِیةِ السَّهلَةِ السَّمحَةِ، أصومُ واُصَلّی، وألمِسُ أهلی، فَمَن أحَبَّ فِطرَتی فَلیستَنَّ بِسُنَّتی، ومِن سُنَّتِی النِّکاحُ.[۱]
امام صادق(ع):
زن عثمان بن مَظعون، نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! عثمان، روزها روزه می گیرد و شب ها در عبادت است!
پیامبر خدا(ص) با عصبانیت، کفش هایش را برداشت و بیرون رفت تا نزد عثمان آمد. دید که مشغول نماز است. عثمان، با دیدن پیامبر خدا(ص) نمازش را قطع کرد. پیامبر(ص) به او فرمود: «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت نفرستاده؛ بلکه مرا با آیین یکتاپرستی سهل و ساده گیر، فرستاده است. من، هم روزه می گیرم و هم نماز می خوانم و هم با همسرم آمیزش می کنم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنّت من پیروی کند و از جمله سنّت من، ازدواج کردن (آمیزش) است».
[۱]. الکافی: ج ۵ ص ۴۹۴ ح ۱، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۲۶.