17
فصلنامه علوم حديث 15

۰.آورده اند كه منصور به امام كاظم(ع) پيشنهاد كرد كه نوروز را براى تبريك و شاد باش و گرفتن هدايا جلوس كنند.
حضرت كاظم در جواب فرمود: من در ميان روايت هاى جدّم رسول خدا(ص) جستجو كردم و تأييدى براى اين عيد نيافتم. همانا اين سنّت فارسيان است كه اسلام, آن را نابود ساخته است و پناه مى برم به خدا كه آنچه را اسلامْ نابود ساخته, زنده بدارم.
منصور گفت: «اين كار را جهت اداره نظاميان انجام مى دهيم و شما را به خداوند سوگند مى دهم كه جلوس داشته باشيد». آن گاه حضرت پذيرفت و فرمانروايان و لشكريان, براى تبريك آمدند و هدايايى با خود آوردند. خدمتگزار منصور, بالاى سر حضرت ايستاده بود و هدايا را مى شمرد. آخرين نفر, مردى كهن سال بود. به امام كاظم(ع) گفت: «اى فرزند دختر پيامبر خدا! من مردى تهى دستم و مالى ندارم تا هديه دهم; ولى چند بيت شعر كه جدّ من درباره جدّتان حسين(ع) سروده, به شما هديه مى كنم…».
حضرت فرمود: «هديه ات را پذيرفتم. بنشين. خداوند به تو بركت دهد!».
  آن گاه حضرت, سر بلند كرد و به خدمتگزار منصور گفت كه نزد منصور روانه شود و اين هدايا را برايش بازگو كند. خدمتگزار رفت و باز گشت و گفت منصور گفته است: «اين هدايا از آنِ شماست. هر چه مى خواهيد با آنها انجام دهيد». امام كاظم(ع) هم به پيرمرد فرمود: «اين اموال را به عنوان هديه براى خودت بردار».


فصلنامه علوم حديث 15
16

۰.مقدارى حلوا براى على(ع) آوردند. پرسيد كه چيست. گفتند: براى نوروز است. فرمود: هر روز ما نوروز است.
و در مهرگان گفت: هر روز را براى ما مهرگان كنيد!

2. روايات مخالف

الف. احاديث شيعه

۱۳.قطب الدين راوندى (م۵۷۳) در كتاب «لبّ اللباب» آورده است:عن رسول اللّه(ص): أبدلكم بيومين يومين: بيوم النيروز و المهرجان, الفطر والأضحى. ۱

۰.دو روز را براى شما جانشين دو روز كردم: عيد فطر و قربان را به جاى عيد نوروز و مهرگان.

۱۴.ابن شهرآشوب (م۵۸۸ق) در كتاب «المناقب» روايت مى كند:و حكي أن المنصور تقدّم إلى موسى بن جعفر(ع) بالجلوس للتهنئة في يوم النيروز و قبض ما يحمل إليه فقال (ع): «إني قد فتشت الأخبار عن جدي رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه و آله ـ فلم أجد لهذا العيد خبراً وإنه سنة للفرس و محاها الإسلام, و معاذ اللّه أن نحيي ما محاه الإسلام». فقال المنصور: «إنما نفعل هذا سياسةً للجند, فسألتك باللّه العظيم إلاّ جلست»; فجلس و دخلت عليه الملوك والأمراء والأجناد يهنؤونه, و يحملون إليه الهدايا و التحف, و على رأسه خادم المنصور يحصي ما يحمل, فدخل في آخر الناس رجل شيخ كبير السنّ, فقال له: يا ابن بنت رسول اللّه! إنني رجل صعلوك لا مال لي أتحفك ولكن أتحفك بثلاثة أبيات قالها جدّي في جدّك   الحسين بن على(ع):
عجبت لمصقول علاك فرنده -يوم الهياج وقد علاك غبار
ولأسهم نفذتك دون حرائر -يدعون جدّك والدموع غزار
ألاّ تغضغضت السهام وعاقها -عن جسمك الإجلال والإكبار
قال: «قبلت هديتك, اجلس بارك اللّه فيك», و رفع رأسه إلى الخادم و قال: «امض إلى أميرالمؤمنين و عرّفه بهذا المال, و ما يصنع به». فمضى الخادم وعاد وهو يقول: «كلها هبة منى له, يفعل به ما أراد». فقال موسى للشيخ: اقبض جميع هذا المال فهو هبة منى لك. ۲

1.مستدرك الوسائل, ج۶, ص۱۵۲ (چاپ آل البيت).

2.المناقب, ج۴, ص۳۱۹, ج۳, ص۴۳۳; بحارالأنوار, ج۴۸, ص۱۰۸ـ۱۰۹ و ج۹۵, ص۴۱۹.

  • نام منبع :
    فصلنامه علوم حديث 15
    تاريخ انتشار :
    بهار 1379
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 13316
صفحه از 236
پرینت  ارسال به