19
فصلنامه علوم حديث 15

دو. ديدگاه ها

ترديدى نيست كه روايت هاى متفاوت, زمينه شكل گيرى آراى متفاوت اند و جستجو در كتب فقه و حديث, اين امر را روشن مى سازد.
پاره اى از دانشوران, به نقد روايت هاى نوروز پرداخته و با ذكر خلل ها و سستى هايى كه در آنهاست, آنها را قابل اعتنا و اتكا نشمرده اند; چنان كه در مقابل, بيشتر فقيهان به مضمون روايت هاى دسته نخستْ فتوا داده و آدابى را براى نوروز در كتب فقهى خويش برشمرده اند. اينان ضمن فتوا دادن به محتواى روايات, در مقام پاسخگويى به ناقدان و منتقدان نيز برآمده اند.
اينك مرورى بر اين دو ديدگاه مى افكنيم.

الف. مخالفان

ناقدان و مخالفان احاديث نوروز, بسيار نيستند. اينان كوشيده اند خلل هاى موجود در روايت هاى دسته نخست را برملا سازند و در نتيجه به محتواى دسته دوم از روايت ها ملتزم شده اند; گرچه كوشش آنان در تصحيح و تأييد دسته دوم متمركز نيست.
اينان براى روايت هاى موافق, ضعف ها و كاستى هايى از اين دست برشمرده اند:
1ـ ضعف سند,
2ـ تناقض و تهافت در روايت هاى معلّى,
3ـ ذكر نشدن روايت هاى معلّى در مصادر كهن,
  4ـ عدم تطبيق وقايع ذكر شده در روايت ها با واقعيت هاى تاريخى,
5ـ معلوم نبودن نوروز ايرانى,
6ـ ترويج شعائر مجوس.
مخالفان, بر پايه اين ايرادها, روايات موافق را بى اعتبار مى دانند و به هيچ رو گراميداشت نوروز را روا نمى انگارند. اينان بر اين باورند كه آداب و سنن ذكر شده در اين روايت ها قابل اخذ و عمل نيست و نمى توان با قاعده «تسامح در ادلّه سنن» از ضعف و سستى اينها چشم پوشيد; چرا كه با محذور بزرگى چون ترويج شعائر مجوسى روبه رور هستيم. در اين جا پاره اى از اين ديدگاه ها را مى آوريم:
آقا رضى قزوينى (در رساله اى كه در سال 1062قمرى نگاشته), شايد نخستين كسى باشد كه به تفصيل, نوروز را نقد كرد. وى به طور عمده منكر تطبيق نوروز رايج با نوروز ياد شده در روايات است و از اين طريق بر روايت هاى مؤيد, خرده مى گيرد و پس از نقل روايت معلّى مى نويسد:
با توجه به استحباب اعمال مذكوره در نوروز و اين كه اين اعمال, موقته است و در امثال اين عبادات, اگر التزام وقت خاص نشود و در اوقات ديگر به عمل آيد, بدعت مى باشد, بنابراين, تعبد به اين عمل [را] مكلّفى تواند كه لااقل ظن به تعيين وقت مذكور تحصيل كرده باشد. تحصيل اين ظن, لامحاله از امارات شرعيه و عرفيه تواند بود و چون در عرف به اعتبار اختلاف اصطلاحات حاليه نوروز متعدد است ـ چنان كه بعضى از آن, بعد از اين مذكور مى گردد ـ و اشهريت بعضى به بعضى ازمنه اماره نمى شود و در ظاهر قرآنْ چيزى در اين باب نيست, اماره آن از روايات و اخبارْ تتبّع بايد نمود. ۱
محمد اسماعيل خواجويى (م1173ق) تناقض هاى روايت هاى معلّى را دليل ناتمام بودن آن مى داند و مى نويسد:
فقير بى بضاعت گويد: به حسب ظاهرى ميان اين حديث و حديث سابق   تناقض است; چه, در حديث سابق مذكور است كه پيغمبر(ص) در روز نوروز, اميرالمؤمنين(ع) را به دوش مبارك برداشته تا بتان قريش را از فوق كعبه به زير انداخته, شكست و فانى ساخت, و اين, بلاشبهه در سال فتح مكه معظمه بود, چنان كه اخبار بسيار از طرق خاصه و عامه دلالت بر اين دارد… و فتح مكه معظمه در ماه مبارك رمضان سال هشتم هجرت واقع شد, چنان كه شيخ مفيد و نيز طبرسى و اين شهرآشوب و ديگرانى روايت كرده اند, و احاديث معتبره بر اين دلالت كرده است, و اكثر برآن اند كه در روز سيزدهم ماه بوده, و بعضى بيستم هم گفته اند, و حركت حضرت از مدينه در روز جمعه دوم ماه مبارك رمضان, بعد از نماز عصر بوده, و روز غدير خم در سال دهم هجرت در حجة الوداع در روز هجدهم ذى الحجة الحرام بود. پس چگونه تواند بود كه هر دو در روز, نوروز باشد؟ چه, نوروز, از قرار حساب گذشته, بعد از شش هفت سال از فتح مكه معظمه, بلكه بيشتر, به ذى الحجة خواهد رسيد, نه بعد از يك سال, چنان كه مقتضاى اين دو حديث است. ۲
وى ادامه مى دهد:
و چون هر دو به يك طريق از معلّى منقول است,… پس ترجيح احدهما بر ديگرى من حيث السند متصور نيست, و بنابراين, مضمون هيچ يك حجت نخواهد بود, و بر آن, اعتماد نشايد كرد, و به او استدلال نتوان نمود; چه, تناقض در كلام معصومين(ع) غير واقع است. پس, از اين جا فهميده مى شود كه اين دو حديث, كلاهما او احدهما از معصوم تلقى نگرديده, و چون از او نباشد, حجيت را نشايد و سند شرعى نتواند بود. ۳
استاد محمد تقى مصباح در حاشيه بر «بحارالأنوار», ذيل اين روايت ها نگاشته است:
  در باب نوروز, دو دسته روايت مختلف روايت شده است. يكى را معلّى از امام صادق(ع) آورده و بر عظمت و ارزش نوروز دلالت دارد و ديگرى حديث امام كاظم(ع) است كه آن را از سنّت هاى پارسيان دانسته كه اسلام, آن را از ميان برداشته است.
بايد دانست كه هيچ يك از آنها صحيح نيست و از اعتبار برخوردار نمى باشد تا بتوان بر پايه آن, حكم شرعى را اثبات كرد. گذشته از آن كه روايت معلّى, ايرادهاى ديگرى دارد, از جهت تطبيق نوروز بر مناسبت هاى ماه هاى عربى. ۴
آن گاه مى نويسد:
ظاهر روايت منصور, حرمت بزرگداشت نوروز است; چرا كه اين كار, بزرگداشت شعائر كفار و زنده داشتن سنّت هايى است كه اسلام, آنها را ميرانده است. اين روايت ـ گرچه واجد شرايط حجّيت نيست ـ اما مطلب كلى اى كه در آن آمده (يعنى حرمت بزرگداشت شعائر كفار), با ادلّه عامه به اثبات رسيده است و اين كه نوروز از آن آداب و رسوم است, به وجدانْ اثبات مى شود.
و اما فتواى فقيهان, مبنى بر استحباب غسل و روزه در نوروز, مبتنى بر قاعده تسامح در ادلّه سنن است; ولى اين جا محل اجراى آن قاعده نيست; زيرا قاعده تسامح در ادلّه سنن, از مواردى كه احتمال حرمت تشريعى دارند, انصراف دارد. ۵
جناب آقاى سيد جواد مدرّسى در مقاله اى در مجلّه «نور علم» مى نويسد:
با وجود تضارب روايات و عدم توجه قدما و كدورت متن و عدم صحت سند, فتواى به مشروعيت نوروز, و تعيين روز آن, مشكل است. راهى كه   باقى مى ماند, تمسك به ادلّه «تسامح در ادله سنن» است; و لكن تعيين روز, گفتار بعض فقهاست نه مضمون روايت; و ادله مذكور, شامل كلام فقها نمى شود.
از جهت ديگر, عيد نوروز از شعائر مجوسى و محتمل الحرمه است و ادله تسامح در سنن ـ چنان كه بعضى گفته اند ـ از چنين موردى منصرف است. ۶
آقاى رسول جعفريان نيز در اين باره گفته است:
اين بود آنچه در منابع شيعه قرن ششم درباره نوروزْ نقل شده است. در اين باره, مهم, همان روايت معلّى بن خنيس است و جز آن, چيزى درباره تاييد نوروز به چشم نمى خورد. منشأ آنچه در آثار بعدى درباره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعاى مربوطه آمده, همين نص است و بس. البته مطالب ديگرى نيز افزوده شده كه منشأ آنها را اشاره خواهيم كرد. ۷
و در جاى ديگر گفته است:
و مشكل اين دو حديث (منظور, دو حديثى است كه ابن فهد حلّى در تأييد نوروز از معلّى نقل كرده است), آن است كه در منابع كهن شيعه نيامده است. افزون بر آن, روايات مزبور كه در اصل بايد يكى باشد, حاوى دو نوع آگاهى درباره روز نوروز است كه اين, خود, منشأ شبهه درباره آن شده و احتمال جعل آن را تقويت مى كند. افزون بر آن, دانسته است كه, ابن غضايرى گفته: «غاليان رواياتى را به معلّى بن خنيس نسبت داده اند و نمى توان بر اخبار وى اعتماد كرد». در اين صورت, اين روايت ـ كه بى گرايش غاليانه يا نگرش افراطى همه نيست ـ, از همان دسته مجعولاتى مى باشد كه غاليان به معلّى نسبت داده اند. بايد اين دو نكته را نيز يادآورى كرد كه گفته شده قرامطه (گرايشى وابسته به مذهب افراطى اسماعيليه) دو   روز را در سال ـ كه نوروز و مهرگان بوده ـ روزه مى گرفته اند. بلافاصله بايد تأكيد كنيم كه مجوسيان, نه تنها نوروز را روزه نمى گرفته اند, بلكه به نقل بيرونى اساساً «مجوس را روزه اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد, گنه كرده است». ۸

1.نامه مفيد, ش۹, ص۲۱۵.

2.همان, ص۲۱۸.

3.همان جا.

4.بحارالأنوار, ج۵۶, ص۱۰۰(پاورقى).

5.همان جا.

6.نور علم, ش۲۰, ص۱۱۵.

7.نامه مفيد, ش۹, ص۲۰۶.

8.همان, ص۲۱۰.


فصلنامه علوم حديث 15
18

ب. احاديث اهل سنّت

15. بخارى (م256ق) در «التاريخ الكبير» آورده است:
أيوب بن دينار, عن أبيه: «إنّ عليّاً لا يقبل هدية النيروز». حدّثنى ابراهيم بن موسى عن حفص بن غياث, وقال أبو نعيم: حدّثنا أيوب بن دينار أبو سليمان المكتب, سمع علياً بهذا. ۱
ايوب بن دينار گويد: على(ع) هديه نوروز را نمى پذيرفت.
16. آلوسى (م1342ق) در «بلوغ الارب» مى گويد:
قدم النبى(ص) المدينة ولهم يومان يلعبون فيهما, فقال: «ما هذا اليومان؟». فقالوا: «كنّا نلعب فيهما فى الجاهلية. فقال: قد أبدلكم اللّه تعالى بهما خيراً منهما يوم الأضحى و يوم الفطر». قيل: هما النيروز والمهرجان. ۲
پيامبر(ص) وارد مدينه شد. مردمان مدينه دو عيد داشتند كه در آنها به سرگرمى و خوشى مى پرداختند. رسول خدا فرمود: «اين دو روز چيست؟». گفتند دو يادگار جاهليت است. فرمود: «خداوند, بهتر از آنها را جايگزين كرده است: عيد قربان و عيد فطر». گفته شده كه آن دو روز, نوروز و مهرگان بود.
  تا اين جا شانزده حديث از مصادر مختلف شيعه و سنّى در تأبيد يا ردّ نوروز گرد آمد. تلاش ما در اين بخش, فحص كامل و استقصاى همه روايت ها بود و تلاش شد روايت ها براساس تاريخ ثبت و كتابتْ تنظيم گردد; چنان كه كوشيديم هر روايت را مصدريابى كرده, به منابع گوناگونش ارجاع دهيم. حال, پس از نقل روايت ها به بيان ديدگاه ها و ارزيابى نهايى رو مى كنيم.

1.التاريخ الكبير, ج۴, ص۲۰۱.

2.بلوغ الارب, ج۱, ص۳۶۴.

  • نام منبع :
    فصلنامه علوم حديث 15
    تاريخ انتشار :
    بهار 1379
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 13307
صفحه از 236
پرینت  ارسال به