حديثى باشد. البتّه انكار نمى توان كرد كه رشد كميت، بستر مناسبى براى بهبود كيفيت است، اما به شرطى كه به رشد كمّى دل خوش ندايم و افق هاى دور را پيوسته فراديد خود داشته باشيم.
* * *
اين ضرورت ها ـ كه اندكى از بسيارِ گفتنى ها پيرامون علوم حديث است ـ به خوبى مى نماياند كه: «اخبار گرايى، غير از اخبارى گرى است. اخبار گرايى ،حكم عقل است. انديشمندان دينى بر اين اصل صحّه گذاشته اند كه براى شناخت دين، بايد با دو بال ـ تعقّل و استناد ـ پرواز كرد. منابع استناد، چيزى جز كتاب و سنّت نيست، كه كتاب نيز براى تبيين به سنّت نياز دارد. حديث ثقلين، نيز تلازم قطعى قرآن وحديث را مى رساند. امّا لازمه اين چگونگى، اجتهاد (يا به تعبير بهتر: تفقّه) در عقايد است، كه تاكنون كمتر به آن پرداخته اند. و اين است تنها راه رسيدن به علم صحيح » 1 .
* * *
اكنون ماييم وميراثى عظيم كه تجديدناپذير است، سرمايه اى هنگفت و بى بها كه اگر سرمايه گذارى صحيح ـ با رعايت آداب ـ در آن انجام شود، فزاينده وحيات بخش است، چنانكه قرآن مى فرمايد: «دعاكم لما يُحييكم» (انفال، 24). امّا اين كار، بسيار حسّاس و ظريف است، از آن رو كه اگر به شيوه درست، از آن بهره نگيريم، سرمايه اى عظيم را از دست داده ايم و به خُسرانى جبران ناپذير گرفتار آمده ايم.
در اين عرصه، از يك سو، بشارت هايى نويد بخش پيش روداريم، مانند اين كلمات:
ـ امام صادق عليه السلام : «خير الناس مِن بَعدِنا مَن ذاكَر بأمرناو دَعاالى ذِكرنا» (وسائل الشيعه، ج 16، ص 348 ؛ بحار الانوار، ج 1، ص 200)
ـ امام اميرالمؤمينن عليه السلام : «ياكميل! لا تأخذ الاّ عنا، تكُنْ منّا» (بشارة المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم، ص 24 ؛ تحف العقول، ص 171 ؛ بحار الانوار، ج 77، ص 268 و 414).
و از سوى ديگر، با هشدارهايى سخت پيش روييم، مانند اين سخنان:
ـ امام صادق عليه السلام : «كذب من زعم انّه يعرفنا و هومستمسك بعروة غيرنا» (وسائل الشيعة، ج 27 ، ص 129 ؛ ر. ك. بحار الانوار، ج 2، ص 83 و 98 ؛ مستدرك الوسائل، ج 17، ص 309).
ـ حضرت عيسى على نبينا وآله وعليه السلام: «إنّ شرَّ النّاسِ لرجل عالم آثردنياه علـى