جايگاه تحف العقول در منابع روايی شيعه - صفحه 249

الف. اتهام غلو

برخي از انديشمندان حراني را به غاليان منسوب کرده‌اند. از آنجا که در قسمتي از مقدمه تحف العقول آمده است:
علي تواترها في الشيعة المستبصرين و استفاضتها فيهم.
مدرسي مي‌نويسد:
تعبير او از شيعه با عنوان الشيعة المستبصرين تعبير غريبي است و معمولاً به کار نمي‌رود. به نظر مي‌رسد در اصل الشيعة المقصرين بوده است.
سپس در باره عبارت و استفاضتها فيهم مي‌نويسد:
احتمالاً نويسنده مي‌خواهد بگويد که توقيعات آن حضرت [امام عصر (عج)] در ميان جامعه شيعه مقصره در حد تواتر و استفاضه روايت مي‌شـود. از آنجا که نُصيريـان و غُلات، شيعيان امامي معتدل و با گرايش غير غاليانه را مقصره مي‌خوانده‌اند، احتمال وابستگي او به غلات وجود دارد. تعبير فيهم نيز از اين لحاظ مهم است.۱
سخن مدرسي سخن استواري نيست؛ زيرا ادعاي او مبني بر اين‌که واژه شيعه مستبصر به کار نمي‌رود، صحيح نيست. در بيانات ائمه، عباراتي چون «هُوَ عَارِفٌ مُسْتَبْصِر»۲ ، «وَ بِفَضْلِک مُسْتَبْصِر»۳ و... وجود دارد. پس اين صفت مي‌تواند در بارة شيعه نيز به کار رود. ايشان براي اثبات مقصود خود ر ا، واژه تصحيف۴ شده دانسته و آن را «شيعه مقصره» خوانده است که دليلي بر اين سخن وجود ندارد.
علاوه بر آن، علامه طباطبايي نوشته است:
ابي اسحاق القمي، نقل کرده است که به امام محمد بن علي باقر عليه السلام عرضه داشتم: يا بن رسول اللَّه، از «المؤمن المستبصر» برايم بگو که وقتي داراي معرفت مي‌شود و کمال مي‏يابد، آيا باز هم زنا مي‏کند؟ فرمود: به خدا سوگند! نه‏ ...۵

ب. نصيري بودن

مدرسي نوشته است:
وجود وصيت مفضل در کتابي که تنها به ذکر احاديث حضرت رسول و يازده امام [به جز امام دوازدهم] مي‌پردازد، مي‌تواند دليل نُصيري بودن مؤلف باشد و نشان دهنده آن است که وي در ميان شيعيان نصيري حرّان از موقعيت خوبي برخوردار بوده است.۶

1.. ميراث مکتوب شيعه (از سه قرن نخستين هجري).

2.. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۵.

3.. همان، ج۹۸، ص ۵۹ .

4.. تصحيف به معناي تغيير کلمه‌اي با کلمه مشابه آن است؛ ماند: تغيير ستاً به شيئاً (ر.ک: درايه الحديث، ج۲، ص۶۴).

5.. الميزان، ج۱، ص ۱۸۲. علامه طباطبايي منبع روايت را کتاب علل الشرايع بيان کرده است. با مراجعه به علل الشرايع، عبارت عن إسحاق القمي قال: دخلت علي أبي جعفر الباقر عليه السلام فقلت له: جعلت فداک! أخبرني عن المؤمن يزني. قال: لا (علل الشرايع، ج۲، ص ۴۹۰). چنان‌که ملاحظه مي‌کنيد، واژة مستبصر در آن وجود ندارد. ممکن است نسخه ديگري در اختيار ايشان بوده است.

6.. ميراث مکتوب شيعه.

صفحه از 260