البته عدم وجود إسناد به تنهايي نميتواند عامل تضعيف حديث باشد، چنانکه نهج البلاغه نيز داراي إسناد نيست و اين امر موجب تضعيف جايگاه آن نشده است، بويژه آن که افراد غير متخصص به سند حديث توجه نميکنند.
يکي از عوامل تقويت کتاب، توثيق مؤلف آن است، ولي چنانکه گفته شد، در کتابهاي رجالي پيشين ذکري از وثاقت حراني به ميان نيامده است تا حاکي از جلالت شأن و منزلت او باشد. تصريح علماي متأخر نيز چون با عصر مؤلف فاصله داشتهاند، فقط ظنآور است. بنا بر اين، از طريق شأن مؤلف نميتوان بر اعتبار کتاب افزود.
اما اگر شواهدي بر اعتبار متن احاديث تحف العقول ارائه شود، جايگاه آن تثبت خواهد شد. اکنون به بررسي برخي از اين شواهد مي پردازيم.
شهادت حراني
حراني در مقدمه خود تصريح کرده است:
اسناد را براي اختصار و کوتاه شدن حذف کردم و بيشتر آنچه نقل کردهام، شنيده خودم است۱ . و قسمت زيادي از آن اخلاق و حکمت است و من آن را براي کسي که منکر [ائمه عليهم السلام ] است، جمع نکردهام، بلکه آن را براي گروه مسلماني که به حقّ ائمه عليهم السلام ، آشنا هستند، جمع کرده ام.
بر اساس اين سخن، علل حذف سند از نظر حراني عبارتاند از:
الف. کتاب شامل پندهاي سودبخش و مفيد است. بيشتر مردم هنگام مطالعه پند و اندرز به مفهوم و متن توجه ميکنند و چندان توجهي به سند آن ندارند.
ب. منظور او استفاده عموم مردم و افرادي است که وقت کمتري براي تحقيق و مطالعه دارند و بيشتر عمر خود را به کار و زحمت ميگذرانند و با اين حال ميکوشند در حد وسع خود با سخنان ائمه مأنوس باشند.
ج. مخاطب کتاب، گروه مخالف ائمه (يعني اهل سنت)، نيستند، بلکه معتقدان به علم و عصمت ائمه هستند. بيشتر اهل سنت، به دليل تعصب بر مذهب خويش، احاديثي را که از طريق شيعه نقل شود، حتي اگر إسناد آن کامل باشد، نميپذيرند. بنا بر اين، از نظر آنان وجود و عدم وجود إسناد مساوي است. همچنين براي کساني که به ائمه اعتقاد دارند و فرصت کافي و تخصص لازم را براي جستجو در اسناد ندارند، سند لازم نيست.
برخي گفتهاند: کسي که در پي جعل حديث باشد، ميتواند اسناد آن را نيز جعل کند.۲ بنا بر اين اکتفا به صحت اسناد براي پي بردن به حجيت آن کافي نيست، بلکه بايد متن حديث را نيز مورد کنکاش قرار داد.
1.. شنيدن و سماع از استاد(شيخ)، بهترين اقسام حمل حديث است؛ چه به خواندن شيخ از روي کتاب باشد و چه از حفظ و چه به املا (دراية الحديث، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳).
2.. ر.ک : خمسون و مائة صحابي مختلق، عسکري؛ معرفة الحديث.