2. آيت الله بروجردي معتقد بود که اگر روايتي صحيح السند نباشد، ولي مشهور به آن عمل کرده باشند، ما بايد به آن روايت عمل کنيم. وي گفته است:
در زمان ائمه عليهم السلام ، اصحاب، احکام و فتاوا را از خود ائمه دريافت مي کردند و عين عبارات ائمه و فتاوا و احکامي را که فرمودند، براي تلامذه خود ذکر مي کردند. و اين کار در هيچ عصري از اعصار منقطع نشد تا به زمان شيخ صدوق و شيخ مفيد و سيد مرتضي رسيد. در عصر آنان نيز همان روش اصحاب معمول بوده است. بعد از زمان اينها، تفريعاتي اضافه شد.
لذا از نظر معظم له مسائل فقه به دو دسته تقسيم ميشود: «اصول متلقات از ائمه معصومين عليهم السلام » و «مسائل تفريعيه».
چون بناي اصحاب در زمان ائمه و قدما بر حفظ عبارات اصلي بوده است،آنچه به عنوان اصول متلقات بين آنها مشهور بوده، براي فقهاي متأخر حجيت دارد، و لو داراي سند صحيح هم نباشد؛ ولي اگر روايتي از نظر سند کاملاً معتبر باشد، اما قدما بر طبق آن عمل نکرده و در کتابهاي فقهي خود، بر مبناي آن فتوا نداده باشند، آن روايت براي ما حجيت ندارد. و اگر قدماي از فقها، بر اساس روايتي مرسل، به عنوان مسائل اصلي، فتوا دادهاند، براي ما حجيت دارد.
اما اجماع متأخرين فايدهاي ندارد. بعد از زمان محقق يا شيخ طوسي، اگر در مسألهاي اجماع هم پيدا شود، به درد نميخورد، آنچه که براي ما نافع است، شهرت بين قدما در مسائل اصلي است.۱
بر اين اساس، ميتوان روايت تحف العقول را از «اصول متلقات» شمرد؛ زيرا نويسندة آن معاصر با صدوق بوده و آنچه که نقل ميکند، مشهور بين علما بوده و حجيت دارد.
با توجه به مطالب فوق، پاسخ نويسنده به سه پرسش تحقيق چنين است:
1. شخصيت حراني در بين متقدمين شناخته شده نيست و در بين متأخرين سخن محکمي در وثاقت وي وجود ندارد؛ اما قدحي هم در باره ايشان وجود ندارد. وي در بين معاصرين ممدوح است و برخي سوء برداشتها نسبت به شخصيت وي نارواست.
2. در بين متقدمين در باره اعتبار کتاب تحف العقول نيز سخن قابل اعتنايي وجود ندارد، اما مقدمه حراني ميتواند تا حدودي راهگشا باشد.
3. از اموري چون اعتماد متأخرين و معاصرين بر کتاب تحف العقول، علو متن، و بويژه جايگاه روايت معايش العباد را ميتوان به عنوان معاضد اعتبار اين کتاب دانست.
نتيجه
با توجه به مطالبي که گفته شد، به اين نتيجه ميرسيم که شخصيت حراني و کتاب تحف العقول در آثار قدما، شناخته نيست، ولي علماي متآخر و معاصر شخصيت و کتاب او را ستودهاند. نسبت غلو توسط يک فرد نميتواند به اعتماد او لطمه بزند؛ زيرا هيچ نشانهاي از شيوههاي غاليان در محتواي کتاب وجود ندارد،
1.. «مباني و سبک استنباط آيت اله بروجردي در استنباط احکام»، ص۲۴۵ ـ ۲۵۹.