بنده صالح خدا شدن
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق از خداوند سبحان میخواهیم که مرا از بندگان صالح خود قرار بده.
برای تبیین این فراز، چند مطلب را مطرح میکنیم:
مطلب اول اینکه واژه «صلاح» از نظر لغوی در مقابل «طَلاح»[۲]و «فَساد»[۳]قرار میگیرد. در فرهنگ قرآن و حدیث نیز این دو مفهوم در مقابل «صلاح» به کار رفتهاند، در قرآن میخوانیم:
﴿وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ﴾.[۴]
و چون به آنها گفته شود: در روى زمين فساد نكنيد گويند: جز اين نيست كه ما اصلاحگريم.
آگاه باش كه آنها فسادگران اند و لكن نمىفهمند.
اینجا «مصلح» در مقابل «مفسد» قرار گرفته است.
و در زیارت جامعه میخوانیم:
فَبَلَغَ اللّهُ بِكُم أشرَفَ مَحَلِّ المُكَرَّمينَ... حَتّى لا يَبقى... مُؤمِنٌ صالِحٌ و لا فاجِرٌ طالِحٌ... إلّا عَرَّفَهُم جَلالَةَ أمرِكُم.[۵]
خداوند، شما را به شريفترين مرتبه گراميان رساند... تا اين كه هيچ مؤمنِ درستكردار و هيچ تبهكارِ بدكردارى، نماند، مگر آن كه خداوند جلالتِ امرتان را به آنان شناساند.
در اینجا «صالح» در برابر «طالح» به کار رفته است. بنابراین، عبد صالح، بنده شایستهای است که اهل فساد و تبهکاری نباشد.
مطلب دوم اینکه فرازهای این دعا در هر بخش با یکدیگر پیوند و ارتباط دارند. در این بخش نیز هر یک از ویژگیهای: «نفوذناپذیری»، «هدایتگری» و «نیکوکاری» که به ترتیب در «و اجعَلنی مِن أهلِ السَّدادِ»، «و مِن أدِلَّةِ الرَّشادِ» و «و مِن صالِحِی العِبادِ» آمده است، مترتب بر ویژگی قبلی، یعنی «میانهروی» در همه امور زندگی است که در «مَتِّعنی بِالاقتِصادِ»، مطرح شد. همه این ویژگیها نیز مقدمه دستیابی به «رستگاری» و «سلامتی» در قیامت است که در دو فراز پایانی این بخش یعنی «وَ ارزُقني فَوزَ المَعادِ و سَلامَةَ المِرصادِ» آمده است.
مطلب سوم ریشه قرآنی این فراز است. در دو آیه، دو تن از پیامبران بزرگ الهی شبیه همین مطلب را از خداوند سبحان درخواست کردهاند. حضرت ابراهیم(علیهالسلام) میفرماید:
﴿رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾.[۶]
پروردگارا! به من حكمتى ارزانى دار و مرا به شايستگان ملحق ساز.
این دعا در حق او مستجاب نیز شد:
﴿وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾.[۷]
پاداش وی را در دنيا به او عطا كرديم، و البته در آخرت نيز از صالحان خواهد بود.
حضرت یوسف(علیهالسلام) نیز میفرماید:
﴿تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾.[۸]
مرا در حالى كه تسليم [امر تو] باشم بميران و به شایستگان ملحق ساز.
[۱]
الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۲]
کتاب العین، الخلیل بن أحمد الفراهیدی (۱۷۵ ق)، ج۳، ص۱۱۷.«الصلاح: نقیض الطلاح»
[۳]
الصحاح، أبو نصر الجوهری (۳۹۳ ق)، ج۱، ص۳۸۳.«الصَّلَاحُ: ضدّ الفساد»
[۴]
سوره بقره، آیه۱۱ و۱۲ و نیز ر. ک:سوره اعراف، آیه۵۶وسوره یونس، آیه۸۱وسوره ص، آیه۲۸.
[۵]
تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی (۴۶۰ ق)، ج۶، ص۹۸.. برای مشاهده نمونه دیگری از تقابل «صالح» با «طالح» در روایات ر. ک: الكافى، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۵، ص۳۳۲
[۶]
سوره شعرا، آیه۸۳.
[۷]
سوره عنکبوت، آیه۲۷و نیز ر. ک:سوره بقره، آیه۱۳۰وسوره نحل، آیه۱۲۲.
[۸]
سوره یوسف، آیه۱۰۱.