دانشها نظير: فقه، كلام، اخلاق و... بهدست آورد.
مقصود از كاركرد عملي سنّت، در نگريستن نقشى است كه سنّت در تبيين قرآن و تفسير احكام و گشودن عرصههاى نو در دينشناخت ايفا مىكند. آنچه با نگريستن در كاركرد سنّت به دست مىآيد، اين است كه در هر يك از موارد کارکرد سنّت، اگر سنّت كنار گذاشته شود، بسان معمارى است كه در تكميل بنا، با كمبود مصالح روبهرو ميشود، در ترسيم بناى دين و انديشه دينى، دچار چالش مىگردد.
در روايات نيز بر نقش سنّت تأكيد فراوان شده است؛ زيرا با صرفنظر از رواياتى كه تصريح ميکنند که بازگويى بخشى از شريعت به سنّت واگذار شده، در احاديث با آمدن مضاميني همچون: «ما من شىء الا وفيه كتاب و سنة.» ۱ بر اين نقش كليدى و تكميلي سنّت تأكيد شده است.
ثقة الاسلام "كلينى" در كتاب كافي در فصل «الحجه» در نخستين باب آن تحت عنوان «الاضطرار الى الحجّه» رواياتي را در اين باره آورده است.۲ در اين روايات در كنار تأكيد بر جايگاه بلند قرآن در دينشناخت، اين اصل تأكيد شده است كه قرآن براى كارآمد شدن و پاسخگويى به تمام پرسشهاى دينشناخت، نيازمند سنّت است.
سنّت از نگاه مسيحيّت
چنان که مباحثي دربارهي مفهوم، کارکرد و بهويژه جايگاه سنّت مسيحي در برابر کتاب مقدّس خواهد آمد، آنچه متکلمان و عالمان مسيحي درباره سنّت مسيحي ميشناسند، با آنچه محدثان و متکلمان اسلامي از سنّت اراده مي کنند، تفاوتهاي ماهوي بسياري دارد. براي اين که اين امر روشن گردد، سنّت از نگاه مسيحيّت، از سه منظر بررسي مي شود:
1. مفهوم لغوي و اصطلاحي سنّت؛
2. زمينههاي پيدايش سنّت مسيحي؛
3. جايگاه سنّت مسيحي.
مفهوم لغوي سنّت
واژه «tradition» در لغت بهمعناي چيزي است که به ديگري تحويل داده شده است؛ هر چند ميتواند بهمعناي «عمل تحويل دادن» نيز باشد. ۳ ؛ ۴ ؛ اين واژه در کارکرد و مرحله استعمال بهمعناي مختلف همچون سنّت، عرف، رسم، سيرت، شريعت، روايت به کار رفته است. ۵ ؛ اينکه چگونه ريشهي لغوي اين کلمه از معناي «تحويل دادن» به مفهوم «عرف و رسم» تحول يافته جاي پرسش و تأمل دارد؛ امّا به هر روي حداقل معناي کلمه «tradition» به مفهوم لغوي سنّت در زبان عربي ـ که بهمعناي رسم، عادت و شيوه به کار ميرود ـ نزديک است.
1.(کليني، بيتا، ج۱، ص۵۹.)
2.. ر. ک، «باب الرد الي الكتاب و السنّه و أنه ليس شيء من الحلال و الحرام و جميع ما يحتاج اليه الا و قد جاء فيه كتاب او سنه.» او در اين باب ده روايت را آورده است. (كافي، ج۱، ص۵۹ – ۶۲.)
3.(آليستر مک گراث، ۱۳۸۴، ص۴۷)
4.(آريانپور، ۱۳۸۵، ج۶، ص۵۳۱۲.)
5.(آريانپور،۱۳۸۰، ج۶، ص۵۳۱۲.)