معتقدند که عهد عتيق و عهد جديد را که نويسندگان عموماً گمنامي در طي 1500 سال فراهم کردهاند، نگاشته ي خداوند است؛ نه از اين جهت که کتاب مقدّس بسان قرآن لزوماً کلام و گفتار خداوند يا حتّي املاي او باشد؛ بلکه الهام اوست به نويسندگان کتاب مقدّس.
آنان بر اساس همين نگرش معتقدند که متالهان کنوني مسيحي و در رأس آن پاپ هم چنان از فيض خاص و الهام روح القدّس بهرهمندند. پس اگر قرار باشد مبناي نگارش عهد عتيق و عهد جديد الهام روح القدس باشد، البته به طريق اولي آنچه را که متالهان مسيحي پس از عروج عيسي بهعنوان تفسير کتاب مقدّس ارايه کرده يا اعمال و آموزههايي که در موارد سکوت کتاب مقدّس بازشناسانده اند، سراسر مستند بر چنين الهامي است.
«با وجود چنين الهامي البته سنّت مسيحي يعني آموزهها و اعمال کليسا محترم، مقدّس و معتبر خواهد بود. عبارت پيش گفته از مصوبه ي شوراي ترنت نشانگر اين دو نکته است آن جا که در اين مصوبه آمده است: «شوراي ترنت ... سنّتي را که بهعنوان ايمان و اخلاقّيات مبتني است و بهعنوان امري که شفاهاً از عيسي مسيح دريافت گرديده يا الهامبخش آنها روح القدس بوده ... ميپذيرد و تقديس مي کند.»
عبارت «شفاهاً از عيسي مسيح دريافت گرديد» ناظر به منشأ نخست؛ يعني، استناد سنّت به دريافت شفاهي از حضرت عيسي و عبارت «يا الهامبخش آنها روح القدس بوده» بيانگر نوع دوم؛ يعني، استناد سنّت به الهام روح القدس است.
زمينههاي پيدايش پديده سنّت در ميان مسيحيّت
با در نگريستن در تاريخ تحولات و مناقشات در ميان متکلمان و متالهان مسيحي ميتوان به اين نتيجه رهنمون شد که چهار عامل اساسي در پيدايش سنّت مسيحي تأثير مستقيم داشته است که عبارتند از:
1. پيدايش اختلافات گاه دامنهدار در حدود و ثغور کتاب مقدّس؛
2. پيدايش اختلاف در فهم و تفسير کتاب مقدّس؛
3. سکوت کتاب مقدّس از تبيين برخي از آموزهها و اعمال مسيحي؛
4. لزوم تنظيم اعتقادنامهها و مناسک خاص جهت سامان دادن و تقويت جامعه مسيحي.