مسيحيّت است که به شوراي نيقيه معروف است. اين شورا پس از استماع ديدگاههاي دو طرف، ديدگاه آتاناسيوس ترجيح داده و در نتيجه ي کليسا بهطور رسمي، به الوهيّت عيسي مسيح رأي داد و خلاصه ي اعتقاد خود را به عنوان «قانون ايمان» منتشر ساخت که در آن اعلام شده است که مسيح کلمه خدا، از ذات و طبيعت خدا بوده و مخلوق نيست. پس از اين نيز اختلافاتي بر سر تثليث، آموزه فيض، استفاده از شمايل و تصاوير در کليسا و... رخ داد که درباره ي هريک از آنها شوراهاي جمعي تشکيل شد و کليسا با نظر اکثريّت و ترجيح يکي از ديدگاه، آن نگرش را به عنوان معتقدات و مواد ايمان مسيحي اعلام کرد. بدين ترتيب، کليسا به عنوان سنّت مسيحي، منبعي براي فهم و تفسير کتاب مقدّس در طول تاريخ نقشآفريني کرده است.
عموم متالهان مسيحي، از آن جهت از کليسا به عنوان سنّت مسيحي و مفسّر کتاب مقدّس حمايت ميکردند که معتقد بودند اگر مقامي رسمي براي تفسير کتاب مقدّس و ارايه ي ديدگاه نهايي وجود نداشته باشد، دين به هرج ومرج تبديل ميگردد. حتّي "مارتين لوتر" بهعنوان پرچم دار اصلاح مسيحي که از او بهعنوان تضعيف کننده جايگاه کليساي سنّتي ياد ميشود، بر اين اعتقاد پاي فشرده است. او ميگويد:
«بدين ترتيب، کتاب به دست هر عاميِ از راه رسيده افتاد که خيال ميکند آن را بهتر از هرکس ميفهمد و قانون و ضابطه کلي، قرباني اين و آن شده و کاملاً در اختيار عوام.» ۱
3. سکوت کتاب مقدّس از تبيين برخي از آموزهها يا اعمال مسيحي
در قرن چهاردهم و پانزدهم، برداشتي از سنّت مطرح شد که «سنّت» منبعي متمايز در باب مکاشفه بود که علاوه بر کتاب مقدّس تلقي ميشد. چنين استدلال ميشد که کتاب مقدّس درباره ي شماري از موضوعات ساکت است؛ امّا خداوند به مشيّت خود منبع ثانوي در باب مکاشفه را ترتيب داده تا اين نقيصه را جبران کند و اين همان سنّت نامکتوب است که ريشه ي آن به خود رسولان برميگردد. اين سنّت از نسلي به نسلي ديگر در کليسا انتقال يافته است.
شوراي ترنت، مقرّر کرد که نميتوان کتاب مقدّس را تنها منبع مکاشفه دانست. از اين رو کتاب مقدّس و سنّت را به يکسان الهام يافته از روح القدس دانست.
«اين حقيقت و انضباط در متون مکتوب مندرج است و نيز در سنّت نامکتوب رسولان که آن را از لبان خود عيسي مسيح شنيده يا خودشان به املاي روح القدس گفتهاند، گويي دست به دست ما رسيده است.» ۲
1.(آليستر مک گراث، ۱۳۸۲، ص۳۱۳.)
2.(همان، ۱۳۸۴، ۳۹۰.)