بدين جهت مدافعان اين نظريه، تفاسير سنّتي از کتاب مقدّس نظير الوهيّت مسيح و آموزه ي تثليث و آيينهاي سنّتي همچون تعميد اطفال، بدان جهت که با کتاب مقدّس هم خواني داشت تأييد کردند.
بر اساس اين نظريه «سنّت، منبع اطلاعاتي مکمل انجيل مسيح نيست؛ امّا نشان گر کيفيّت تفسير کتاب مقدّس و حيات در طول نسلهاي پياپي در دوران کليسا است.» ۱
از اين نظريه، در اصطلاح به نظريه ي «سنّت1» ياد ميشود که به اعتبار سنّت مسيحي تنها در محدوده ي تفسير کتاب مقدّس باورمند است.
اين نظريه در ميان مسلمانان شبيه ديدگاه گروهي از اخباريان مبني بر انحصار تفسير قرآن براي اهلبيت(عليه السلام) است؛ يعني، تفسير قرآن تا آن جا حجّت است که اهلبيت(عليه السلام) اظهارنظر کرده باشند.
3. نهضت اصلاحگران بنيادستيز (انحصار منبعيّت در کتاب مقدّس و فراگيري تفسير آن به عموم مردم)
به اين معنا که گروهي از متالهان مسيحي با انکار ويژگي نخست کليسا مبني بر شايستگي براي تفسير کتاب مقدّس و بالطبع به طريق اولي با انکار شايستگي دوم مبني بر ارايه ي آموزهها و اعمال جديد و با تأکيد بر اين نکته که هر مسيحي با هدايت و الهام روح القدس ميتواند به تفسير کتاب مقدّس نايل آيد، انحصار تفسير کتاب مقدّس به کليسا را شکستند و در نتيجه تمام آموزهها و اعمالي نظير الوهيّت عيسي(عليه السلام) و غسل تعميد که از سوي کليسا به عنوان تفسير کتاب مقدّس يا تبيين آموزهها و اعمال مسکوت گذاشته را در کتاب مقدّس اعلام شده بود، باطل اعلام کردند.
از اين ديدگاه در اصطلاح با عنوان «سنّت صفر» يا «مدافعان اصل فقط کتاب مقدّس» ياد ميشود؛ يعني، ديدگاهي که براي سنّت هيچ ارزش و جايگاهي قايل نيست و از مدافعان اين ديدگاه هم چون "توماس مونتزر" و "کاسپار شونکفلد" به عنوان «نهضت اصلاحگرايي بنيادستيز آناباپتيسم» و به تعبير "لوتر" «افراطيان» ياد ميشود.
مدافعان اين نگرش معتقدند هر کسي ميتواند با توجّه به راهنمايي روح القدس به تفسير کتاب مقدّس آن گونه که ميپسندد، بپردازد. از ديدگاه شخصي افراطي چون"سباستين فرانک" کتاب مقدّس، کتابي است که هفت بار مهر و موم شده و هيچ کس نميتواند بدون استفاده از کليد داود که تجلّي روح القدس است، آن را بگشايد. ۲
1.(همايون همتي، ۱۳۷۹، ص۴۷.)
2.(آليستر مک گراث، ۱۳۸۲، ص۳۱۰.)