مفهوم و جايگاه سنّت، ازنگاه اسلام و مسيحيّت - صفحه 6

سنّت به خداوند نسبت داده شده است نظير:
«سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً.» درباره ي كساني كه پيش‌تر بوده‌اند (همين) سنّت خدا (جاري) است و در سنّت خدا هرگز تغييري نخواهي يافت.»۱
در مواردى نيز به گذشتگان و امت هاى پيشين نسبت داده شده است؛ نظير:
«وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ.»۲«فَقَدْ مَضَتْ سنّت الْاوّلينَ.»۳
چنان كه از ظاهر آيات، آشکار است، واژه‌ي «سنّت» در آن‌ها به معناى سيره و شيوه ي خداوند با پيشينيان ارايه شده است. به نظر مى‏رسد در مفهوم لغوى اين واژه، دو عنصر معنايى دخالت دارد:
1. راه بدين جهت راغب سنّت الهى را به معناى راه حكمت و اطاعت الهى معنا كرده است. ۴
2. دوام و استمرار؛ به اين معنا كه صرفاً به راه و طريق اطلاق نمى‏گردد؛ بلكه در صورتى كه آن راه و طريق در اثر تكرار و استمرار، داراى دوام و بقا گردد به آن سنّت گفته مى‏شود. بر اين اساس، اگر كسى يك يا چند بار محدود و غيرمستمر كار خوب يا بدى را انجام دهد، نمى گويند سنّت خوب يا بد او چنين است. از اين جهت تا حدودى مفهوم سنّت با مفهوم عادت نزديك است، هر چند در مفهوم سنّت، آگاهى و اراده نقش فعّال ترى دارد.

مفهوم اصطلاحي سنّت اسلامي

در مفهوم اصطلاحى «سنّت» كه به معناى قول و فعل و تقرير پيامبر يا معصومين(عليهم السلام) و يا بنابر نظر گروهى از عالمان اهل سنّت، قول، فعل و تقرير صحابه و تابعان است، دو عنصر معنايى پيش گفته؛ يعنى، راه و استمرار لحاظ شده است و آنچه كه با عناوين سه گانه: قول، فعل و تقرير يا طبق نظر برخى ديگر با افزودن كتابت از آن ياد شده در حقيقت بسترهاى ظهور و تجسّد آن شيوه ي مستمر است. از اين جهت، راغب سنّت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) را به ‌ معناى «طريقه التى كان يتحّراها»؛ راهى كه پيامبر دنبال مى‏كرد.» ۵ دانسته و گروهى نيز با عنوان «كل ما صدر عن النبى»؛ هر آنچه كه از پيامبر صادر شده ۶ از آن ياد كرده‏اند. اين سه عنوان در حقيقت، ناظر به سيره ي گفتارى و رفتارى پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) است؛ چه، تقرير نيز نوعى از رفتار است.
در برخى از تعاريف اصطلاحى سنّت قيد "عدم تصريح در قرآن" به آن افزوده شده است. به‌عنوان مثال؛ شاطبى مى‏گويد: «يطلق لفظ السّنة على ما جاء منقولاً عن

1.(سوره احزاب، آيه ۶۲.)

2.(سوره نساء، آيه ۲۶.)

3.(سوره انفال، آيه ۳۸.)

4.(راغب اصفهاني، ۱۳۶۲، ص۲۴۵.)

5.(راغب، پيشين)

6.(حکيم، پيشين، ص۱۲۲.)

صفحه از 30