احادیث داستانی تلاش برای کسب روزی

مردی از شدت فقر به رسول خدا(ص) مراجعه می کرد اما حضرت هربار به او سفارش می کرد که به بازار برود تا اینکه برای او گشایش حاصل شد.

الخرائج والجرائح:

إنَّ رَجُلاً جاءَ إلی رَسولِ اللّهِ(ص) فَقالَ: ما طَعِمتُ طَعاما مُنذُ یومَینِ، فَقالَ: عَلَیک بِالسّوقِ. فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ أتاهُ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، أتَیتُ السّوقَ أمسِ فَلَم اُصِب شَیئا، فَبِتُّ بِغَیرِ عَشاءٍ.

قالَ: فَعَلَیک بِالسّوقِ، فَأَتی بَعدَ ذلِک أیضا، فَقال(ص): عَلَیک بِالسّوقِ.

فَانطَلَقَ إلَیها، فَإِذا عِیرٌ قَد جاءَت وعَلَیها مَتاعٌ، فَباعوهُ بِفَضلِ دینارٍ، فَأَخَذَهُ الرَّجُلُ وجاءَ إلی رَسولِ اللّهِ(ص)، وقالَ: ما أصَبتُ شَیئا.

قالَ: هَل أصَبتَ مِن عیرِ آلِ فُلانٍ شَیئا؟ قالَ: لا.

قالَ: بَلی، ضُرِبَ لَک فیها بِسَهمٍ، وخَرَجتَ مِنها بِدینارٍ.

قالَ: نَعَم، قالَ: فَما حَمَلَک عَلی أن تَکذِبَ؟ قالَ: أشهَدُ أنَّک صادِقٌ، ودَعانی إلی ذلِک إرادَةُ أن أعلَمَ أتَعلَمُ ما یعمَلُ النّاسُ؟ وأَن أزدادَ خَیرا إلی خَیرٍ.

فَقالَ لَهُ النَّبِی(ص): صَدَقتَ، مَنِ استَغنی أغناهُ اللّهُ، ومَن فَتَحَ عَلی نَفسِهِ بابَ مَسأَلَةٍ فَتَحَ اللّهُ عَلَیهِ سَبعینَ بابا مِنَ الفَقرِ، لا یسُدُّ أدناها شَیءٌ.

فَما رُؤِی سائِلاً بَعدَ ذلِک الیومِ.[۱]

الخرائج والجرائح:

مردی نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: دو روز است که غذایی نخورده ام. فرمود: «بازار را دریاب». فردای آن روز، دوباره نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! دیروز به بازار رفتم، امّا چیزی دستگیرم نشد و شب را بی شام به سر بردم. پیامبر(ص) باز فرمود: «بازار را دریاب». سه باره، نزد پیامبر(ص) آمد و ایشان باز به او فرمود: «بازار را دریاب». مرد به بازار رفت. دید کاروانی آمده و بارِ کالا دارد. کالای خود را به واسطه آن مرد فروختند و دیناری به او دادند. مرد آن را گرفت و نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: چیزی دستگیرم نشد. فرمود: «آیا از کاروان فلان خاندان، چیزی به تو نرسید؟». مرد گفت: نه. فرمود: «چرا. در آن سهمی هم برای تو قرار داده شد و دیناری از آن نصیبت گردید». مرد گفت: درست است. فرمود: «پس، چه وادارات کرده که دروغ بگویی؟». گفت: گواهی می دهم که شما، راستگویی. آنچه مرا به این کار، وا داشت، این بود که خواستم بدانم آیا شما از کارهایی که مردم می کنند، آگاهی؟ همچنین خواستم تا خیری بر خیری بیفزایم (یعنی علاوه بر آن یک دینار، بر ایمانم افزوده شود).

پیامبر(ص) به او فرمود: «راست گفتی. هر که بی نیازی جوید، خداوند، او را بی نیاز می گردانَد و هر که دَرِ خواهشی را به روی خود بگشاید، خداوند، هفتاد دَرِ فقر به روی او باز می کند که کمترین آنها را چیزی نمی بندد».

از آن روز به بعد، دیگر آن مرد را ندیدند که گدایی کند.


[۱]. الخرائج والجرائح: ج ۱ ص ۸۹ ح ۱۴۷، بحارالأنوار: ج ۱۸ ص ۱۱۵ ح ۲۰، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۲۰.