بهشت بر همه آفریدگانم حرام است تا آن گاه که [نخست] محمّد و امّت او، بِدان در آیند
رسول الله(ص):
إنَّ موسَی بنَ عِمرانَ(ع) کانَ یمشی ذاتَ یومٍ فِی الطّریقِ فَناداهُ الجَبّارُ جَلَّ جَلالُهُ: یا موسی... وعِزَّتی وجَلالی، إنَّ الجَنَّةَ مُحَرَّمَةٌ عَلی جَمیعِ خَلقی حَتّی یدخُلَها مُحَمَّدٌ واُمَّتُهُ.
قالَ موسی: ومَن اُمَّةُ مُحَمَّدٍ؟
قالَ: اُمَّتُهُ الحَمّادونَ، یحمَدون اللّهَ صُعودا وهُبوطا وعَلی کلِّ حالٍ، یشُدّونَ أوساطَهُم، ویطَهِّرونَ أطرافَهُم، صائِمونَ بِالنَّهارِ، رُهبانٌ بِاللَّیلِ، أقَبَلُ مِنهُمُ الیسیرَ، واُدخِلُهُمُ الجَنَّةَ بِشَهادَةِ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ.
قالَ: فَاجعَلنی نَبِی تِلک الاُمَّةِ! قالَ: نَبِیها مِنها. قالَ: اِجعَلنی مِن اُمَّةِ ذلِک النَّبِی!
قالَ: اِستَقدَمتَ وَاستَأخَروا یا موسی، ولکن سَأَجمَعُ بَینَک وبَینَهُ فی دارِ الجَلالِ.[۱]
پیامبر خدا(ص):
روزی موسی بن عمران(ع) در راه می رفت که خداوند عز و جل او را ندا داد: «ای موسی!... به عزّت و جلالم سوگند که بهشت بر همه آفریدگانم حرام است تا آن گاه که [نخست] محمّد و امّت او، بِدان در آیند».
موسی(ع) گفت: امّت محمّد کیستند؟
فرمود: «امّت او ستایشگران اند. خداوند را در هر بلندی و پستی و در همه حال می ستایند. کمرهایشان را [برای عبادت] می بندند و دست ها و پاهایشان را پاکیزه می کنند. روزه دارانِ در روزند و پارسایانِ شب. اندک [طاعت] را از آنان می پذیرم و با شهادت دادن به این که معبودی جز خدای یگانه نیست، ایشان را به بهشت می برم».
موسی(ع) گفت: پس مرا پیامبر آن امّت قرار ده.
خداوند فرمود: «پیامبرِ آنان، از خودِ آنان است».
موسی(ع) گفت: مرا از امّت آن پیامبر، قرار ده.
خداوند فرمود: «ای موسی! تو جلوتری و آنان، پس از تو می آیند؛ امّا در سرای شُکوه، تو را با آنان، گِرد خواهم آورد».
[۱]. حلیة الأولیاء: ج ۳ ص ۳۷۵ الرقم ۲۵۴، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۷، ص ۱۹۴.