نکتهي ديگري که در کلام نجّاشي قابل توجّه است، آوردن استثناي منقول از ابنوليد، پس از تضعيف روايتگري محمّد بن احمد است که چنين ترکيبي ظهور در تقدّم و تأخّر علّي دارد ؛ يعني ـ همانگونه که گفته شد ـ از سويي بهجهت ضعف اجمالي روايتگري محمّد بن احمد و از سوي ديگر بهخاطر جلالت شأن وي و وثاقت شخصي او و هم چنين وثاقت بسياري از مشايخ او لازم است؛ بهگونه اي عمل شود که روايات وي از حيّز انتفاع خارج نگردد و خطر نقل از ضعفا و روايت مراسيل هم دفع گردد؛ لذا علمايي مثل ابنوليد به چاره انديشي پرداخته و چند عنوان را که خطر، در ذيل اين عناوين رخ مي دهد و هم چنين افرادي را که اينها و يا طريق آنها موجب طعن در روايات محمّد بن احمد شده، استثنا مي کنند.
توجّه به دلالت مستند دوم قاعده هم خالي از لطف نيست. شيخ طوسي مي گويد: «محمّد بن احمد بن يحيي بن عمران الاشعري القمي جليل القدر کثير الرواية له کتاب نوادر الحکمة و هو يشتمل علي کتب جماعة ... اخبرنا بجميع کتبه و رواياته عدّة من اصحابنا عن ... و قال أبو جعفر ابن بابويه: إلّا ما کان فيها غلو أو تخليط و هو الّذي يکون طريقه ....» در اينجا هم سخني از استثناي مشايخ «نوادر الحکمه» در ميان نيست؛ بلکه استثناي بخشي از روايات محمّد بن احمد است و تازه اين عبارت ظهور دارد که استثنا به «جميع کتبه و رواياته» بر مي گردد، نه فقط به «نوادر الحکمه.»
مطلب ديگر آن است که شيخ صدوق به دليل استثنا، تصريح کرده و آن را وجود غلو يا تخليط در اين گروه از روايات دانسته است. ۱ آقاي سيّد محمّد رضا حسيني در نقد اين سخن صدوق مي گويد: «كلام ابنوليد از اين دليل خالي است؛ ضمن اينكه نمي توان گفت كه غلو يا تخليط در حق همهي مستثنيات جاري است چون برخي از مستثنيات، عناوين كلي است؛ لذا بايد بگوييم كه وجه استثنا، اشكالات سندي يا متني است كه اين وجه اعم از دليلي است كه صدوق بيان كرده است.» ۲ در نقد سخن آقاي حسيني بايد گفت: اوّل اينکه شيخ صدوق شاگرد ابنوليد بوده و بسياري از ديدگاههاي ابنوليد از طريق شاگرد او به ما رسيده است. دوم اينکه هرچند برخي از عناوين مستثنيات، كلّي است؛ امّا وقتي در روايات كسي مشاهده شد كه گاهي به مروي عنه خود اهميّت نمي دهد، اگر مروي عنه وي معلوم باشد، قابل بررسي خواهد بود و در صورت روشن نبودن مروي عنه، نتيجه تابع اخس مقدمات است و سوم اينکه چه بسا همين دليل موجب شده كه در ادوار پالايش حديث فيلتري بر روايات محمّد بن احمد گذاشته شود و علما، دقّت کنند که روايات غلوآميز و مخلّط را
1.(الفهرست، ص۲۲۲، ش۶۲۲.)
2.(مجله تراثنا، ش۷، ص۱۰۷، مقاله «باب من لم يرو عن الائمه(عليهمالسلام) في رجال الشيخ الطوسي».)