چيزي نيست، جز آن كه دربارهي آن آيه ي قرآن و يا حديثي بيان شده است.
و پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله وسلم) نيز فرمودند:
« لَيْسَ شَيءٍ يُباعِدُكُمْ مِنَ النَّارِ وَ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ الْجَنَّه اِلّا وَ قَدْ ذَكَرْتُهُ لَكُم.»۱ هيچ چيزي نيست كه باعث دوري شما از آتش جهنم و نزديكي شما به بهشت شود؛ مگر آن كه آن را براي شما بيان نموده ام. ۲
اجزاي حديث
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ خَطَّابِ بْنِ مَسْلَمَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ :قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ(عليهم-السلام): يَا فُضَيْلُ إِنَّ حَدِيثَنَا يُحْيِي الْقُلُوب.»۳
همان طور كه در اين حديث، مشاهده ميشود، هر حديث داراي دو قسمت اصلي است:
1. سند حديث: كه در آن، نام راوياني كه متن حديث را از معصوم(عليه السلام) نقل كردهاند، آورده شده است.
2. متن حديث: در اين قسمت گفتار معصوم(عليه السلام) يا عمل و يا تأييدي كه ايشان بر عمل ديگران داشتهاند، آورده ميشود.
براي بررسي يك حديث، بايد هر دو قسمت را در نظر داشت و اگر حديثي قسمت اوّل؛ يعني، سند را نداشته باشد، آن حديث از سوي علما پذيرفتي نيست؛ مگر اين كه حديث ديگري مانند آن، در كتابهاي حديثي ديگر يافت شود كه داراي سند معتبر و صحيح باشد.
هندسه ي علوم حديثي
بررسي تاريخ علوم، نشان ميدهد كه دانشها به يك باره شكل نگرفتهاند؛ بلكه در گذر زمان و در پرتوي عوامل گوناگون به فرهنگ و معارف بشري پيوستهاند. در سايه ي پژوهش و تعليم و تعلّم رشد كرده و پس از تناور شدن به علوم كوچك تري تقسيم گشتهاند.
علوم اسلامي و علم حديث نيز، سيري اينچنين داشته است. حديث در ابتدا فقط يادگيري متن بود، شنيدن كلمات معصوم(عليهالسلام) به حافظه يا دفتر سپردن آن گوهرها و سپس گزارش نمودن آن براي مشتاقاني كه در پي آموختن آن بودند.
1.(تنبيه الخواطر، ج۲، ص۳۲۹.)
2.. موارد ديگري را نيز مي توان براي اهميّت آموختن احاديث بيان نمود: مفسّر قرآن به عنوان قرآن ناطق؛ منبعي براي رسيدن به سعادت؛ دفع شبهات.
3.(خصال، ج۱، ص۲۲.)