مراد از شناخت ذاتي، شناخت حقيقي راوي است؛ بهعنوان مثال، پسر کيست؟ پدرش کيست؟ و از کدام قبيله و منطقه هست؟ و مراد از شناخت وصفي، همان شناخت اوصاف اوست؛ مانند مدح وذمّ، قدح و جَرح، وثاقت و عدالت و ساير جهاتي است که به راوي برمي گردد.
به نظر مي رسد، اين تعريف از تعاريف مهم در برگيرنده ي خصوصيات علم رجال است. تعريف فوق را علامه مامقاني در مقدمه ي تنقيح المقال به ملاعلي کني، صاحب کتاب رجالي "تنقيح المقال" نسبت داده است. ۱
با بيان اين تعريف، مي توان بيان کرد که موضوع اين علم، راويان حديث بوده و غايت آن مشخص نمودن راويان قابل اعتماد در حديث از بين راويان در سندهاي حديث است.
بخش هاي اين علم
براي آموختن اين علم، لازم است به دو جنبه ي خاص نظر داشت:
نخست «جنبه ي نظري» اين علم است كه ياد گرفتن برخي از مسايل بين علماي اين علم پذيرفته شده است.۲ در اين بخش مي توان اين مسايل و موضوعات را مشاهده نمود:
راه هاي شناخت راوي، صفات لازم براي وثاقت يک راوي، راه هاي شناخت علمي، انواع توثيقات، انواع توثيقات خاص، اصحاب اجماع، الفاظ توثيق و تضعيف، تعارض صفات راوي در نزد نگارندگان کتاب هاي رجالي و... .
مرتبه ي ديگر در علم رجال، توجّه به جنبه ي عملي اين علم است، كه با مراجعه به كتابهاي رجالي كه به بررسي تك تك راويان پرداخته، اين امر آموخته ميشود. ۳
آنچه از بيان ذكر شده بهدست ميآيد، اين است كه بخشي از اين علم، تنها، جنبه ي نظري دارد و بخشي ديگر از اين علم فقط جنبه ي تحقيقِ ميداني و كاربردي داشته و نياز است كه آموزنده ي اين علم، با مراجعه ي مستقيم به منابع رجالي، شخصيّت راوي را نقد و بررسي کند.
فعّاليّت عملي اين علم، مانند رجوع كسي است كه براي دانستن معناي لغتي به يك كتاب لغت رجوع ميكند.
1.(محمّد حسن رباني، سبک شناسي دانش رجال الحديث، قم، مرکز فقهي ائمه ي اطهار، ۱۳۸۵، ص۲۵.)
2.. هم-چون: الفاظ رجاليون براي تعديل و يا جرح راويان، مبناي توثيق راويان، توثيقات خاص معصومين(عليهم السلام) اجماع اصحاب بر وثاقت راويان، راههاي حل تعارض بين جرح و تعديل، مبناي رجالي علماي شيعه و سنّي در برخورد با راويان و... .
3.. علم رجال همانند كتاب فرهنگِ لغتي است كه واژههايي را كه معاني آن براي انسان دشوار است حل ميكند. اين دسته از كتابهاي رجالي كه بدين منظور تدوين شدهاند؛ نيز، اين گونه عمل مينمايند كه در جاي خود به معرفي برخي از اين كتابها پرداخته خواهد شد.)