اثري رجالي از ميراث شيعيان حلب - صفحه 122

اثري رجالي از ميراث شيعيان حلب

سيّد مصطفي مطهري

چکيده

اگر چه گاه در اثر حوادث گوناگون، برخي آثار بزرگان شيعه از ميان رفته است، با اين همه، اجزايي از آن در ميان آثار علمي نويسندگان اهل سنّت بيان شده است؛ از جمله اين آثار، اثري رجالي از شخصيّت علمي و توانا از سرزمين حلب است که اصل آن نيست؛ امّا ، اجزايي از آن در ميان کتاب «لسان الميزان» ابن حجر عسقلاني ذکر شده است؛ اين اثر که تأليف «علي بن الحکم» از عالمان قرن ششم هجري است، کتاب شناسان به اشتباه، به فردي هم‍‌نام نسبت داده‌اند که فاصله ي آن‌ها، حدود سه قرن است. در اين نوشتار، سعي شده اين مدعا اثبات شود و در کنار معرفي مؤلّف، اثر رجالي وي جمع آوري گردد، تا گامي ديگر در کشف ميراث علمي شيعه در حلب برداشته شود.

کليدواژه ها: ابن‌حجر عسقلاني، علي بن الحکم، مصنفي الشيعه، شيوخ الشيعه، مشايخ الشيعه، ابن ابي طي، الکشي، النجاشي، الطوسي، ابن ابي عمير، آقابزرگ، علامه امين و آيت الله سبحاني.

مقدمه

ابن حجر عسقلاني ۱۲ مؤلّف مشهور اهل سنّت، (م852) در يکي از تأليفات خود به نام"لسان الميزان" که درباره‌ي رجال ضعيف۳ نگاشته است، مطالب ارزنده اي را از کتب شيعي نقل نموده است. اين نقل ها؛ اگرچه در مواردي نقل به مضمون است؛ امّا در موارد بسياري، نقل قول هاي دقيقي است و مي تواند در بازسازي کتب رجالي شيعي بسيار کمک کند؛ چه در

1.(ابن‌حجر العسقلاني)

2.(۷۷۳ هـ ـ ۸۲۵.)

3.. فقد احتوي کتابي هذا علي ذکر الکذابين الوضاعين المتعمدين قاتلهم الله و علي الکاذبين في انهم سمعوا ولم يکونوا سمعوا ثم علي الکذابين في لهجتهم لا في الحديث النبوي ثم علي المتروکين الهلکي الذين کثر خطاؤهم و ترک حديثهم و لم يعتمد علي روايتهم ثم علي الحفاظ الذين في دينهم رقة و في حديثهم و هن ثم علي المحدثين الضعفاء من قبل حفظهم فلهم و اوهام و لم يترک حديثهم بل يقبل ما رووه في الشواهد و الاعتبار بهم لا في الأصول و الحلال و الحرام ثم علي المحدثين الصادقين أو الشيوخ المستورين الذين لم يبلغوا رتبة الاثبات المتقنين و ما اوردت منهم الا من وجدته في کتاب أسماء الضعفاء ثم علي خلق کثير من المجهولين ممن نص أبو حاتم الرازي علي انه مجهول أو قال غيره لا يعرف أو فيه جهالة أو غير ذلک من العبارات التي تدل علي عدم شهرة الشيخ بالصدق إذ المجهول غير محتج به ثم علي الثقات الاثبات الذين فيهم بدعة و الثقات الذين تکلم فيهم من لا يلتفت الي کلامه و لا الي تضعيفه لکونه تعنت فيه و خالف الجمهور من أولي النقد و التحرير.

صفحه از 134