3- استناد به اشعار
مؤلّف، هفتاد مرتبه از شعر شاعراني مانند: أعشي، فرّاء، حسّان بن ثابت، الهذليّ، امرؤ القيس، الخنساء، ابوالاسود الدئلي، الاخطل، حاتم طائيّ، عمرو بن کلثوم و کميت بن اسدي، بهجهت اغراض زير بهره برده است:
براي اشاره به معناي اصلي يک واژه،۱ بهجهت صحّت يک تأويل، ۲ تأييد کاربرد لغت در غير معناي معمول،۳ تأييد استعمال معناي مجازي يک کلمه۴ و يا صحّت حذف يکي از قسمتهاي جمله چون الف استفهام. و گاهي نيز براي القاي يک شبهه و اشکال از شعري که متضمن ايراد مربوط به بحث است، استفاده ميکند.۵ که گاهي چند شعر را براي يکي از موارد فوق ذکر ميکند. شيوهي مؤلّف در بخش تنزيه ائمه(عليهمالسلام) در استفاده از شعر، متفاوت است. وي در اين بخش براي تأييد و يا اشاره به معناي اصلي از شعر بهره نبرده است؛ بلکه براي تقويت اشکال ذکري از آن بهميان آورده است.۶
4-کمک از ساير آيات قرآن کريم
از جمله، در جريان يعقوب، شبهه اين است که چرا يعقوب يوسف را بر بقيه فرزندان خود ترجيح داد تا زمينهي حسادت ديگران را پيش آورد تا اينکه گفتند: «إِذْ قالُوا لَيوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفي ضَلالٍ مُبينٍ.» در اين آيه ضلال و خطا را به يعقوب نسبت دادهاند. سيّد مرتضي اينگونه به جواب از اين شبهه ميپردازد:
«أن المحبة التي هي ميل الطباع ليست مما يكتسبه الانسان و يختاره و إنما ذلك موقوف على فعل الله تعالى فيه. و قد قال الله تعالى: «ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم.»۷ إنما أراد ما بيناه من ميل النفس الذي لا يمكن الإنسان أن يعدل فيه بين نسائه لأن ما عدا ذلك من البر و العطاء و التقريب و ما أشبه يستطيع الإنسان أن يعدل فيه بين النساء.» ۸
1.. اکثر موارد بدين غرض از شعر بهره برده است؛ مثل گرفتن معناي اصلي واژه «غوي» در تنزيه حضرت آدم، ص۴۴.
2.. مثل تأويل بردن آيه «انه عمل غير صالح» به اين جمله: «ان ابنک ذو عمل غير صالح» که مضاف حذف گرديده است، ص۵۷.
3.. در داستان حضرت ابراهيم، «صُرهنّ» أي: قطعهن و فرّقهن، ص ۷۵.
4.. داستان قدم نهادن خداوند در جهنم، در پس فرياد جهنم به «هل من مزيد»!، ص۲۰۲.
۵۲. در داستان حضرت ابراهيم در آيه «هذا ربي» أي: أ هذا ربي. که در شعر عرب نيز اين امر آمده است. ص۶۳.
5.. در فصل «أن علياً لم يندم علي التحکيم» شعري را از آن حضرت نقل ميکند که اشاره به عدم رضايت از حکميت دارد، ص۲۳۳.
6.. در اين بخش، به ذکر سه شعر پرداخته است: در دو موضع (صفحات ۲۳۳ و ۲۴۶) شعر را براي ايراد و تقويت اشکال مطرح کرده و سپس به آن جواب داده و شعري را نيز در ذکر داستان قيام حسيني(عليهالسلام) نقل نموده است.(ص۲۷۲)
7.(سوره نساء، آيه۱۲۹.)
8.(ص۱۰۴.)