سپس براي روشن شدن مطلب، چهار طريق براي اين روايت ذکر کرده و به جرح برخي روات هر کدام از طرق مذکور، طبق ديدگاه رجالي اهل سنّت ميپردازد.۱ در ادامه روايت معروف «أن أمير المؤمنين(عليهالسلام) لم يرو عن أحد قط حرفا غيرالنبي(صلي الله عليه وآله وسلم ) را معارض با دلالت روايت فوق اعلام داشته و آن را مردود ميشمارد.۲۳
تتمه
الف. ترجمه کتاب
شيخ آقابزرگ تهراني کتابي را با نام «تحفة الاتقياء في ترجمة النصف الاول من تنزيه الانبياء للشريف المرتضى» را ذکر ميکند که به زبان اردو نگاشته شده و در هند به چاپ رسيده است. ۴۵ امير سلماني رحيمي در سال 1377ه.ش به ترجمهي فارسي چاپ کرده است. ۶
ب. تلخيص کتاب
گرچه علامه تهراني ابتدا کتابي را از علامه كراجكى الشيخ أبىالفتح محمّدبن على بن عثمان (ف449) که در تلخيص اين کتاب نگاشته شده، برميشمرد؛ امّا سپس مينويسد
1.. اگر چه سيّدمرتضي کتابي جداگانه در توثيق و تضعيف روات و سنجش سند روايات تأليف نکرده، امّا در اثناء کتبش خود (و در کتاب حاضر) به برخي اصطلاحات و مباني رجالي از ايشان بر ميخوريم: نکته اول: پس از ذکر روايتي در رابطه با آيه « و جعلا له شرکاء» ميگويد: «فإن هذا الخبر يرويه قتادة عن الحسن عن سمرة و هو منقطع لأن الحسن لم يسمع من سمرة شيئا في قول البغداديين» (ص۱۶) سؤالي که مطرح مي شود اين است: اين «بغداديين» که سيّد نام آنها را برده، چه کسانياند؟ آراء رجاليشان چيست؟ کتبشان کدام است؟ (در رجال به اين مبحث تاکنون پرداخته نشده است) نکته دوم: پس از ذکر روايت منسوب به پيامبر اسلام «سترون ربکم کما ترون القمر ليلة البدر» اينگونه جواب ميدهد: «أما هذا الخبر فمطعون عليه، مقدوح في راويه؛ فإن راويه قيس بن أبي حازم و قد كان خولط في آخر عمره مع استمراره على رواية الأخبار. و هذا قدح لا شبهة فيه؛ لأن كل خبر مروي عنه لا يعلم تاريخه، يجب أن يكون مما سمع منه في حال الاختلال و هذه طريقة في قبول الأخبار و ردها ينبغي أن يكون أصلا و معتبرة فيمن علم منه الجرح و لم يعلم تاريخ ما نقل عنه على أن قيسا مطعونا فيه من وجه آخر و هو أنه كان مشهورا بالنصب و المعاداة لأمير المؤمنين(عليهالسلام).» (ص۱۲۸.) المناهج الروائية عند شريف المرتضي؛ وسام الخطاوي، ص۲۷۵.
2.. گرچه ميتوان گفت دو روايت مذکور، تعارضي با هم ندارند؛ زيرا ممکن است اميرالمؤمنين(عليه السلام) آن شخص را در گفتهاش تصديق نمايند؛ امّا روايتي از او نقل نکنند.
3.(تنزيه الأنبياء(عليه السلام) ، ص۱۵۴.)
4.(الذريعة، آقابزرگ الطهراني، ج۳، ص۴۰۸، رقم ۱۴۶۲.)
5.. البته ايشان کتاب ديگري را نيز ذکر ميکند: «تحفة الانبياء في ترجمة تنزيه الانبياء للسيّد المرتضى بلغة أردو» ؛ امّا مينويسد احتمالاً اين کتاب، همان «تحفة الاتقياء» باشد. (الذريعة، ج۳، ص۴۲۲، رقم۱۵۲۴.)
6.مترجم، كتاب را بهصورت روان و خوشخوان به فارسي برگردانيده است و با ترجمه آيات، احاديث و اشعاري كه در متن آمده، به امكان بهرهمندي بيشتر خوانندگان كمك كرده است و در پايان فهرستهاي متعدد آيات، احاديث، اشعار، نام كسان، جايها و كتابها را نيز بر آن افزوده است. اين ترجمه در آستان قدس رضوي در قطع وزيري و در ۳۰۳ صفحه چاپ گرديده است. (به نقل از مجله كتاب ماه دين، بهمن۱۳۷۱، شماره۱۶، ص۲۲، معرفي، رضوي، م.)