مبانى فقه‏ الحديثى آية الله ميرزا مهدى اصفهانى (1) - صفحه 46

گشته اند و معتقد شده اند كه تمامى اخبار و روايات قطعيت داشته و از حجيت يكسانى برخوردارند. اينان قدح و طعن بر اصوليان وارد ساخته اند كه شما به ظن عمل مى كنيد درحالى كه ما به قطع موجود در روايات عمل مى نماييم، چون روايات قطعى الدلاله و قطعى السند مى باشند !اگر چنين اعتقاد سفيهانه اى درست باشد، بايد بگوييم حق با اصوليان است، زيرا نمى توان اعتقاد به صحت تمامى اخبار و دلالت همگى آنها داشت.البته نبايد تمامى اخباريين را به اين قول ـ صحت و دلالت تمامى اخبار صادره از معصومان ـ نسبت داد. قدح و طعن تمامى علماى اخبارى نيز كار پسنديده اى نيست، چرا كه اينان حاملان روايات وحافظان احاديث و رسانندگان آن به ما بوده اند . چگونه مى توان اين بزرگواران را ـ كه محافظان آثار وناقلان اخبار امامان بزرگوار عليهم السلام بوده اند ـ مورد طعن و لعن قرارداد؟ اينكار به هيچوجه روا و جايز نيست.
خلاصه مطلب اين شد كه وجه اختلاف اخبارى واصولى به فقاهت وافقهيت بر مى گردد، اخباريان فقيه و اصوليان فقيه تر بوده اند. اين اختلاف بين علماى اصولى، و اخبارى از زمان حضور امامان بزرگوار عليهم السلام وجود داشته وامامان نيز هر دو گروه را تأييد نمـوده اند و هر دو گروه نيز برطريق رشد و صواب وهدايت مى باشند، با آن كه جاهلان و نا آگاهانى در هر دو گروه وجود داشته اند كه نسبت به طرف مقابل اسائه ادب داشته و طعن و قدح روا داشته اند و بزرگان هر دو گروه از اين طعن وانتقاد مبّرا و منزّه اند. البته هر دو گروه نيز درقسمتى ازمطالب خويش دچار خطا و لغزش گشته اند كه نبايد از آن غفلت داشت.
اما روش ما در اين ميانه چيست و چه راهى را انتخاب مى كنيم؟ بحثى است كه در مقاله آينده بايد بدان پرداخت.

منابع:

ـ اردبيلى، محمد. جامع الرواة، بيروت: درالاضواء، 1403 قمرى.
ـ ابن بابويه، محمد. معانى الاخبار، قم: جامعه مدرسين، 1361 شمسى .
ـ شهابى، محمود. تقريرات اصول، تهران: بى نا، بى تا.
ـ طوسى، محمد. اختيار معرفه الرجال. مشهد: دانشكده الهيات، 1348 شمسى.

صفحه از 46