بررسى اعتبار كتب اربعه از ديدگاه آيت الله نمازى شاهرودى - صفحه 100

در اين موارد، تامل ،درنگ و واگذارى تبيين صحيح روايت به گوينده آن توصيه مى شود. چنانكه در نامه امام كاظم عليه السلام به على بن سويد آمده كه در مورد آنچه از جانب ما به تو مى رسد يا به ما منسوب مى گردد،گرچه برخلاف نظر توست، راى به بطلان نده. زيرا نمى دانى چرا ما آنگونه و بر چه مبنايى سخن گفته ايم. همچنين امام سجاد عليه السلام در اين زمينه مى فرمايند كه اگر امرى براى تو روشن شد، قبولش كن، و گرنه ساكت باش تا از هرگونه ضررى سالم بمانى. زيرا چه بسيارند اشكال كنندگان بر امرى كه تا مدتى توان رفع اشكال ندارند، اما پس از پى بردن به راه حل اشكال يا ارجاع آن به داناتر از خود يا به گوينده آن، اشكالشان رفع مى گردد و چه بسيار از معتقدات استاد كه شاگرد ، بنيانش را خراب مى كند.
اكنون به بيان چند پرسش در مورد كافى و پاسخ به آنهامى پردازيم.
1. براساس روايات، چگونه آنچه به پيامبر صلى الله عليه و آله تفويض گرديده، به ائمه عليهم السلام نيز تفويض شده است؟
پاسخ: همان گونه كه خداوند، براى حضرت سليمان باد و حيوانات را مسخر و مطيع قرار داده و وصىّ او آصف را توانايى داده كه تخت بلقيس را در يك چشم بر هم زدن حاضر كند به طريق اولى براى پيامبر و ائمه عليهم السلام كه اشرف وارث و پيامبران اند انجام چنين كارى مقدور است ۱ .
2. در توضيح آيه «و انّه لذكر لك و لقومك و سوف تسئلون» از امام صادق عليه السلام روايت كرده اند: «فرسول الله الذكر و اهل بيته المسئولون وهم اهل الذكر» .اگر مراد از ذكر در آيه، پيامبر باشد، پس مخاطب خداوند و مراد از ضمير كاف در در كلمه لك و لقومك كيست؟ آيا مى توان به صدور چنين حديثى از امام معتقد شد، تا چه رسد به ادعاى قطعى بودن انتساب حديث به معصوم عليه السلام ؟
پاسخ : منشأ اشكال، اين توهم است كه امام معصوم عليه السلام در صدد تفسير منطوق وظاهر آيه قرآن است.در صورتى كه معناى الفاظ آيه راهر آشناى به زبان عربى مى فهمد. واين درحالى است كه به قرينه حرف فاء (در كلمه «فرسول الله») ، در مقام بيان نتيجه حاصله از منطوق و ظاهر آيه است. و لذا معناى آيه و حديث چنين است: اى پيامبر! قرآن

1.- براى تفصيل، بنگريد به كتاب اثبات ولايت، نوشته آية الله نمازى، چاپ اول، ص ۱۷۸ به بعد.

صفحه از 108