بررسى اعتبار كتب اربعه از ديدگاه آيت الله نمازى شاهرودى - صفحه 87

صدوق و طوسى در كتبشان، نزد اينان بوده است ـ نزد كلينى نبوده باشند. زيرا غالب اين اصول به مشايخ اين دو بزرگوار، از طريق مشايخ كلينى مى رسد. (چنانكه در بيان تفصيلى اصول آمده است).
2. كلينى تمام وسايط نقل احاديث را در اول سندهايشان مى آورد، كه در واقع بيان طرق و راه هاى اجازه اش به مؤلفين اصول است. اگر اين سندها را، طرق اجازه او ندانيم، بايد اعتراف كنيم كه تمام اصول نزد كلينى نبوده است. زيرا بسيارى احاديث رابا واسطه آورده و تعدادى كه واسطه ها را نياورده و از خود اصل نقل كرده، سند حديث مقطوع مى گردد. واحتمال اينكه در اينگونه نقلها به سند سابق اعتماد كرده باشد نيز منتفى است.
3. اختلاف سندهاى طرق اجازه به مؤلفين اصول، شاهد ديگرى بر اين واقعيت مى باشد. مانند اختلاف طرق مشايخ ثلاث به مؤلفان اصولى كه از ان ها در نوشتن كتب اربعه استفاده كرده اند. چنانچه شيخ صدوق در اول من لايحضر تصريح دارد بر اينكه تمام احاديث را از كتب مشهور و مرجع (اصول) گرفته است. شهيد ثانى نيز در شرح دراية الحديث بر تدوين خوب كتب اربعه براساس اصول اربعماه تصريح نموده است. شهيد اول در كتاب ذكرى در امر نهم از دلايل و جوب تمسك به عترت، از نوشته شدن اصول اربعماة در پرتو جوابهاى امام صادق عليه السلام به سئوالهايى، و تصنيفات ومباحث مكتوب ديگرى از اصحاب معروف امام باقر عليه السلام، خبر داده است. بطوريكه تعدادى از اين افراد رااهل سنت در كتب رجالى خويش آورده و به بعضى نسبت تمسك به اهل بيت عليهم السلام داده اند.
4. امام عصر عليه السلام تمامى شيعيان زمان غيبت را به راويان احاديث،ارجاع داده اند. از اين رو، براى احدى از دوستان و شيعيان شكى در صحت آنچه روايت كنندگان معتبر براى ما روايت كرده اند، باقى نمى ماند.
5. طبرسى در اعلام الورى مى گويد: چهار هزار نفر از اهل علمِ مشهور، از امام صادق عليه السلام روايت كرده و جوابهاى آن حضرت به سؤالات را در كتبى به نام اصول اربعماة را اصحاب نوشته و روايت كرده اند.
6. محقق در اوايل كتاب معتبر، سخن طبرسى را آورده و در فصل چهارم تصريح دارد بر اينكه كتابها و اصول متقدمين مانند حسن بن محبوب و بزنطى و...و كتب متاخرين

صفحه از 108