بررسى اعتبار كتب اربعه از ديدگاه آيت الله نمازى شاهرودى - صفحه 88

مانند كتب صدوق و كلينى كه از احاديث آن اصول گرفته اند، نزد من است.
7. شيخ مفيد در شرح تصحيح الاعتقاد، كافى را از جهت جامعيت ، در برداشتن اصول و فروع در اعتماد و اعتبار در جمع كردن از اصول چهار صدگانه كه همه در عصرش موجود بوده است، پرفائده مى داند. چنانچه شيخ مفيد از تمامى اين اصول كتابى به نام الجوامع فى اصول الدين نوشت.
ايشان تاكيد دارند بر اينكه اصول اربعمأة و غير آن مانند كتاب زرارة و كتاب حريز و كتاب معاوية بن عمار كه اصحاب ائمه نوشته اند، نزد مشايخ ثلاث موجود بوده اند. وكتب اربعه از آنها گرفته شده است. با اين تفاوت كه مرحوم كلينى در ابتداى هر حديث اسامى كسانى را كه در نقل احاديث اصول به او اجازه داده اند ذكر و بارها تكرار مى كند. مانند تكرار طريقش به كتاب معاوية بن عمار در كتاب حج بيشتر از يكصد و پنجاه مورد، يا تكرا رطريقش به كتاب حسن بن محبوب در بيش از دويست مورد. گاهى نيز بدون ذكر طريق از اصل، و يا فقط از يك يا دو طريق نقل روايت مى كند. اما جناب صدوق و شيخ طوسى برخى از طريقهايشان به مؤلفين اصول را بمنظور جلوگيرى از تكرار در آخر كتاب آورده اند.
البته شيخ طوسى گاهى طريقش رادر اول حديث به عنوان سند مى آورد و گاه، اصولاً طريقى ذكر نمى كند. و گاهى باا ينكه كافى نزد او موجود بوده است، طريقش به كلينى را در اول احاديثش مى آورد.
8. طبرى از دانشمندان قرن ششم، طريقش به صدوق رادر اول احاديث منقول از صدوق مى آورد.
9. مؤلف فلاح السائل در نقل حديث از كافى، طريق و مشايخ اجازه دهنده نقل حديث به خود را در اول احاديث ذكر مى كند.
10. صاحب معالم نيز همانند ايشان عمل مى كنند.
11. شيخ مفيد نيز در امالى اش در سند آنچه از كافى نقل مى كند، ابن قولويه را به عنوان شيخ خود قرار مى دهد.
12. صاحب وسائل الشيعه، طريقش به روايات كتب اربعه را نياورده و در نقل حديث فقط نام كتاب را ذكر كرده است، مانند شيخ صدوق و شيخ طوسى (ره).

صفحه از 108