1. شيخ كلينى در پاسخ كسى كه از او درخواست نوشتن كتاب جامعى نموده است، مى گويد.« در كافى تمام آنچه متعلم در فنون علم دين، به آن نياز دارد و قصد عمل به اخبار درست و سنن صحيح دارد، جمع شده است».
شيح حرّ عاملى اين سخن كلينى را بيانى صريح در شهادت به صحت احاديث كافى ـ البته به اصطلاح قدماـ مى داند ۱ .
علامه مجلسى گويد: اخباريون از عبارت «آثار صحيح» در بيان كلينى، استدلال برجواز عمل به تمام روايات كافى و صحت آنها مى كنند. بنظر من نفس وجود روايت در امثال اين اصول معتبر، عمل به آنها را نتيجه مى دهد. اما بايد به اسناد نيز مراجعه كرد تا امكان ترجيح برخى اخبار بر بعضى ديگر به هنگام تعارض وجود داشته باشد. و اعتبار تمام روايات اصول معتبر با قول به قوى بودن بعضى نسبت به بعضى ديگر منافاتى ندارد.
2. شيخ صدوق در ابتداى كتاب من لايحضر مى فرمايد: در اين كتاب اخبارى را مى آورم كه به صحت آن حكم مى كنم و بعنوان حجت بين خود و خدا مى دانم و به آن فتوا مى دهم . تمام روايات از كتب مشهور قابل اعتماد مانند كتاب حريز بن عبدالله سجستانى و كتاب عبيد الله بن على حلبى و نوادر احمد بن محمد بن عيسى مى باشد. طرق من به اينها نيز چيزى جز سلسله مشايخ اجازه حديث نمى باشد. تعداد اين اصول 393 اصل وشماره احاديث كتاب صدوق، 5463 حديث است كه 2050 حديث، مرسل مى باشند. البته بنا بر نقل محقق بحرانى جمعى از اصحاب مانند علامه (حلى) در مختلف و شهيد در شرح ارشاد، احاديث مرسل او را صحيح مى دانند كه كمتر از روايات مرسل ابن ابى عمير نيست.
همچنين سيد داماد در كتاب رواشح مى گويد:« صدوق شيوخ اجازه اى دارد كه هر وقت از يكى از آنها در سند نام مى برد رضى الله عنه مى آورد». و بايد گفت كه تمام اينان راويان بزرگى هستند كه حديث منقول، از آن حيث كه به اينان ختم مى شود، حديثى است صحيح. چه نصّى بر توثيق آنها آمده يا نيامده باشد.
شيخ صدوق در اول كتاب مقنع مى گويد: «اسناد احاديث را حذف كردم تا حمل و
1.- صحيح به اصطلاح قدما به معنى قطعيت صدور از معصوم با قرائن قطعى يا تواتر يا شهرت صحت اصول ومنابع اصلى است.