غزوات و سنن نقل شده است.
7. شيخ يوسف بحرانى در كاب حدائق ص 3 مى گويد. احاديث در دست ما، محصول نخوابيدن چشمهايى تا سحر در تصحيح، از بين رفتن بدن هايى در تنقيح، پيمودن راه ها و سرزمينهايى در گردآورى ، و دورى و هجرانهايى از زن و فرزند در تمييز دادن آنها مى باشد.
عادت و روش اصحاب قديم به مدت سيصد سال، ضبط وتدوين احاديث درمجالس پرسش و پاسخ ائمه عليهم السلام و مسابقه در ثبت آن اخبار بخاطر ترس از فراموشى آنها و عرضه اصول به ائمه عليهم السلام مانند كتاب حلبى، يونس بن عبدالرحمن، فضل بن شاذان ـ مراقبت از دروغگويان و پرهيز و اجتناب از اينها و عرضه مرويات به كتاب وسنت بوده است. به گونه اى كه هرگز مجوز نقل روايتى كه يقين به صحت آن نمى داشتند، صادر نمى كردند.
8. محقق داماد در كتاب «الرواشح السماوية» بر اعتبار واعتماد بر اصول چهار صد گانه اى كه توسط چهار صد مؤلف از ميان چهار هزار شاگرد امام صادق عليه السلام نوشته شده است، تصريح كرده اند.
9. مرحوم آية الله العظمى بروجردى در مقدمه كتاب جامع الاحاديث ۱ مى گويد: تعداد جوامع حديثى در زمان امام رضا عليه السلام به چهار صد كتاب به نام اصول رسيد كه احاديث پراكنده و متفرق را در اين كتب جمع كرده اند. در بسيارى از اين كتب، احاديث فراوانى كه گروهى از فضلا از اصحاب امام رضا عليه السلام اقدام به جمع و ضبط آنها در كتاب واحدى بنمايند، نبوده است. لذا هر يك از اصحاب به تنهايى كتاب جامعى از اخبار اين اصول كه بعضا طريقى به مؤلفين آنها نيز نداشتند، نوشتند. از شاگردانشان دو نفر بنام حسن و حسين (دو پسر سعيد بن مهران) وعلى بن مهزيار دو كتاب در جمع احاديثى كه در كتب اساتيدشان متفرق بود، نگاشتند. واين دو كتاب منبع و مرجع علماء ما شد، تا زمانى كه مرحوم كلينى، كافى را و شيخ صدوق كتابهاى ديگر را نوشتند، واين كتب
1.-جامع احاديث الشعيه، ج ۱، باب ۵، درحجيت اخبار ثقات از پيامبر وائمه عليهم السلام ،كه ۱۲۰ روايت را در اين باب آورده است.